(كه در تمام آيات فوق محاجّة- بدون علم و آگاهى
را در چيزى كه نمىشناسند و نمىدانند مورد ملامت قرار داده) آزمون و بررسى زخم و
جراحت سر نيز- حَجّ- ناميده شده، شاعر
گويد:
يحجّ مأمومة فى قعرها لجف
(زخم مغز سرش را بررسى كرد و در انتهاى آن
پارگى بود).
حجب
: الحَجْب و
الحِجَاب- يعنى باز داشتن و ممانعت از دسترسى و رسيدن به چيزى، گفته مىشود: حَجَبَهُ،
حَجْباً و حِجَاباً، و نيز حجاب يعنى جوف و
باطن و آنچه كه از دل پوشيده و پنهان است.
خداى تعالى گويد: (وَ بَيْنَهُما حِجابٌ- 4/ اعراف) اين حجاب آن نيست كه ديده را مىپوشاند بلكه مقصود همان
چيزى است كه مانع رسيدن لذّات بهشتيان بدوزخيان و رسيدن رنجش و آزار دوزخيان به
بهشتيان مىشود، مثل آيات:
(فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ
وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ[1]- 13/ حديد) و (وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ
يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ- 51/ شورى) يعنى از جائيكه شخص مورد خطاب وحى و كسى كه باو وحى
مىرسد او را نمىبيند و آيه (حَتَّى تَوارَتْ
بِالْحِجابِ- 32/ ص).
يعنى وقتى كه خورشيد با پنهان كننده و مانعى از نظر پوشيده مىشود.
حَاجِبَان- يعنى دو ابرو در چهره زيرا
براى ديدگان همچون نگهبان هستند و از آنها دفاع مىكنند.
[1] تمام آيه چنين است:( يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ
آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ
فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ
وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ- 13/ حديد) يعنى در آن هنگام كه دو رويان و دو چهرگان بمؤمنين
مىگويند درنگ كنيد تا از روشنائى و نور شما خويشتن را بهرهمند كنيم پاسخشان
مىدهند بكارهاى گذشتتان باز گرديد و بهره گيريد سپس ميانشان با رويى و مانعى
ايجاد شود كه باطن و پيشارويش رحمت و بهشت خداوند است و بيرون آن عذاب و رنج كه در
آيه قبل فرمود:
در آن هنگامه نور و روشنايى سيماى مؤمنين پيشاپيش ايشان است و
پاداششان خلود در بهشت و رحمت حقّ.