responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 540

واژه حميم- است.

گفته‌اند: سايه‌اى است از يحموم كه اصلش دود بسيار سياه است، و ناميدن اين دود بسيار ساده به- يحموم- يا از اين جهت است كه حرارتش زياد است چنانكه خداوند در آيه بعد تفسيرش كرده كه (لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ‌- 44/ واقعه) و يا به اين جهت كه تصوّر سياهى و سوختگى چيزى در آن است.

أسود- يا رنگ سياه را هم- يحموم- گويند كه از واژه الحمة، يعنى آتش نيم سوخته و ذغال گرفته شده و در آيه زير بآن معنى اشاره شده است، كه:

(لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ‌- 16/ زمر).

(سايه‌هائى از آتش در بالا و پائينشان هست).

مرگ هم به‌ حِمَام‌- تعبير شده است چنانكه مى‌گويند- حُمَ‌ كذا- يعنى عمرش پايان يافت و درگذشت.

تب هم بلحاظ اينكه حرارت زياد در آن هست- حُمَّى‌- ناميده شد، در اين سخن پيامبر 6 كه:

«الحمّى من قيح جهنّم».

يعنى: تب از اثرات چركين دوزخ است. و يا اينكه واژه حمّى- يا تب، بخاطر اين است كه عرق گرم يعنى حميم در بدن پديد مى‌آورد يا اينكه در تب و حمّى نشانه‌هاى مرگ وجود دارد چنانكه گفته‌اند الحمّى بريد الموت‌- تب پيك مرگ است و يا:

الحمّى باب الموت‌- تب آستانه مرگ است، تب در بدن حيوان- حمام- ناميده شده زيرا گفته‌اند كمتر حيوانى است كه از تب شديد بمرگ نرسد و بهبودى يابد.

حَمَّمَ‌ الفرخُ- وقتى است كه پوست جوجه سياه است (پر سياه در آورد).

حَمَّمَ‌ وجهه- موى چهره‌اش سياه شد كه هر دو اصطلاح از واژه- حَمَمَة يعنى ذغال نمى‌سوزد گرفته شده و امّا حمحمت الفرس- اسم صوت براى شيهه اسب است كه از ريشه اين واژه نيست.

حمد

: الحَمْدُ للّه تعالى- يعنى ثنا و ستايش بر اساس فضيلت و معرفت براى‌

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 540
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست