responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 539

روايت شده است كه:

«العالم كالحمّة يأتيها البعداء و يزهد فيها القرباء».

يعنى: دانشمند چون آب معدنى است دوران بسراغ مى‌روند و نزديكان از آن بركنارند.

حَمِيم‌- خوى و عرق بدن بشباهت همان آب گرم.

اسْتَحَمَ‌ الفرس- آن اسب عرق كرد.

حَمَّام‌- يا براى اينكه محيطش عرق آور است يا از اينجهت كه آب داغ در آنجاست- حمّام- ناميده شده (نام گرمابه در زبان شيرين فارس براى حمّام وجه نامگذارى مناسبى است، مثل خيزابه يعنى جائيكه دريا موج مى‌زند گرمابه هم جائى كه آب گرم آنجا هست).

اسْتَحَمَ‌ فلان- يعنى داخل حمام شد.

خداى عزّ و جلّ گويد:

(فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ وَ لا صَدِيقٍ‌ حَمِيمٍ‌- 101/ شعراء).

و (وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً- 10/ معارج).

در اين دو آيه- حَمِيم‌- يعنى دوست خون گرم و مشفق و مهربان گوئى كه از دوستانش بسختى و گرمى حمايت مى‌كند.

حَامَّته‌- يعنى نزديكان و خاصّان او.

الحامّة و العامّة- خويشان و خاصان، در معنى همان جمله‌اى است كه ما گفتيم، بدليل اينكه به نزديكان مهربان و با محبّت انسان- حزانته هم گفته مى‌شود، يعنى كسانى كه براى غم و اندوه او محزون مى‌شوند و غمخوارى مى‌كنند.

احْتَمَ‌ فلان لفلان- يعنى از او حمايت كرد، كه اين واژه از واژه- إهتمّ رساتر است، زيرا در- احتمّ- معنى- احْتِمَام‌- يعنى غمخوارى از دوستى و سبب بيدارى از غم و اندوه وجود دارد.

أَحَمَ‌ الشّحم- چربى را آب كرد و مثل آب داغ جوشان شد.

خداى عزّ و جلّ گويد: (وَ ظِلٍّ مِنْ‌ يَحْمُومٍ‌- 43/ واقعه)- يحموم بر وزن يفعول از

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 539
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست