responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 546

و (حُمِلَتِ‌ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ)- 14/ حاقه) (و زمين و كوهها برداشته شوند).

حَمَلَتِ‌ الْمَرْأَةُ- آن زن باردار شد، و همچنين حملت الشّجرة- آن درخت باردار شد.

حَمْل‌ و أَحْمَال‌- يعنى بار و بارها، خداى عزّ و جلّ گويد:

و (وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَ‌- 4/ طلاق) (بارداران در زمان معيّن بارشان واگذارند).

(وَ ما تَحْمِلُ‌ مِنْ أُنْثى‌ وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ‌- 11/ فاطر). (هيچ باردارى بارش را ننهد و برنگيرد مگر به علم او).

و (حَمَلَتْ‌ حَمْلًا خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ‌- 189/ اعراف) (به سبكى باردار شد و با آن گذشت).

و (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً- 15/ احقاف).

يعنى: (مادرش او را بر گرانبارى و دشوارى برداشت و با همان سختى و دشوارى او را بزاد).

و (حَمْلُهُ‌ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً- 15/ احقاف) (باردارى و از شير گرفتنش 30 ماه است).

اصل واژه- حمل- براى بار برداشتن بر پشت است، امّا بطور استعاره در باردارى زن حامله نيز به كار رفته است به دليل اينكه مى‌گويند:

وسقت النّاقة إذا حملت كه اصل وسق- حمل بار بر پشت شتر است.

محموله هم بار شتر است كه بر او مى‌نهند، مثل- قتوبه (پالان و نمد زين) و ركوبه (مركب سوارى) و حموله (چيزى كه بار مى‌شود).

حمل- هم همان- مَحْمُول‌- يا بار است، ميش كوچك نوزاد را هم كه از راه رفتن ناتوان است- مَحْمُول‌- گويند جمع آن- حِمْلَان‌ و أَحْمَال‌ است.

مَحْمُول‌- چيزى است كه ابر باران‌زا هم به آن تشبيه شده است.

خداى عزّ و جلّ گويد: (فَالْحامِلاتِ‌ وِقْراً- 2/ ذاريات) (ابرهايى كه باران گران مى‌برند).

حَمِيل‌- ابر پر آب و باران است زيرا حمل كننده آب است، و نيز:

حَمِيل‌- آن چيزى است كه سيلاب را با خود مى‌برد، شخص غريب را هم به-

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 546
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست