در باره انسانها به اين معنى باشد كه
گفتهاند: حَنَكْتُ
الدّابّة- يعنى دهان و گردنش را با لگام و طناب بستم، و اين معنى همان است كه
مىگويى- لألجمنّ فلانا و لأرسننّه- كه بطور استعاره يعنى فلانى را لگام زدم و
دهانش را بستم، باشد و يا اينكه در معنى احْتَنَكَ
الجراد الأرض- يعنى ملخ گياه زمين را خورد، چون ملخها با دهانشان بر زمين مستولى
مىشوند و گياهانش را مىخورند و قطع مىكنند پس آيه فوق هم به اين معنى است كه
شيطان مىگويد بر انسانها مستولى و چيره مىشوم[1]
مانند استيلاى ملخها بر گياهان و بستن دهانه و گردن حيوانات.
فلان حَنَّكَهُ
الدّهر يعنى روزگار او را با تجربه كرد و آزمود مثل: نجره آن را ساخت تراشيد.
فرع سنّه و افترّه- يعنى دندان حيوان را براى آزمايش شماره كرد و
بوئيد.
اينها از عباراتى است كه به صورت استعاره در آزمودن و تجربه بكار
مىروند.
حوب
: الحُوب يعنى گناه، خداى عزّ و جلّ گويد: (إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً- 2/ نساء)- الحَوْب- مصدر همان است، روايت شده
كه
ناميدن گناه به واژه- حوب- براى راندن و زجر است، چنان كه گويند:
حَابَ حُوباً و
حَوْباً و حِيَابَةً- كه اصل فعلش همان- حوب-
است كه در موقع راندن شتر با سختى بكار مىرود، و عبارت،
يَتَحَوَّبُ من كذا: يعنى از آن گناه توبه كرد.
[1] فرّاء مىگويد: لاستولين عليهم الّا قليلا- يعنى بر همهشان
مسلّط مىشوم مگر اندكى، و الّا قليلا يعنى المعصومين.
بديهى است به گفته امام صادق( ع) ده بار در روز از خدا طلب
راه مستقيم يا ثبات و پايدارى در آن راه خواستن، و گفتن- اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، راز و سرّش همين وساوس دائمى شيطانى است كه بايستى گفت:( أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ
الشَّياطِينِ وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ- مؤمنون/ 97 و 98) و گر نه دامهايى كه هوسها و شيطان نفس در سر
راه انسانها مىگسترد جز با هوشيارى و ياد خدا و پيوستن به او راه ديگرى براى
نيفتادن در آن دامها نيست.
[2] اين روايت را در باره مادر ايّوب، همسر ابو ايّوب انصارى كه
از اصحاب فداكار پيامبر6 است نقل نمودهاند، همسرش زن پاكدامن و مصلح در دين
اسلام بوده كه به عللى ابو ايّوب مىخواسته او را طلاق بدهد و لذا پيامبر6 در
بارهاش مىفرمايد: طلاق دادن او براى ابو ايّوب دردآور و گناه است.