اشاره به بيعت با پيامبر 6 و حمايت خداوند
در جنگ بدر است). و بر اين اساس آيه (إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ
عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ- 84/ هود).
يعنى: (از روزى كه عذاب بر شما محيط خواهد بود بيم دارم).
حيف
: الحَيْف يعنى انحراف در حكم و امر،
و تمايل به يكى از دو سوى، خداى تعالى گويد: (أَمْ
يَخافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ
رَسُولُهُ بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ-
50/ نور). يعنى: مىترسند كه خداوند در حكمش جور و ستم كند، عبارت:
تَحَيَّفْتُ الشّيء- يعنى از اطرافش او
را گرفتم.
حيق
: خداى تعالى گويد: (وَ
حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ-
8/ هود).
يعنى: (آنچه را كه استهزاء مىكردند بايشان رسيد و آنها را در ميان
گرفت).
و آيه (وَ لا
يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ-
43/ فاطر) يعنى: حيلهگرى و خدعه كارى نمىرسد و نازل نمىشود مگر به اهلش.
گفته شده اصل- حاق- حقّ است و مقلوب شده مانند- زلّ و زال، و آيه (فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ-
36/ بقره) كه- أزالهما- هم خوانده شده و همينطور- ذمّه و ذامه- كه بر همان وزن است
يعنى سرزنش كرد.
حول
: اصل حَوْل-
دگرگونى چيزى و جدا شدن از غير اوست و به اعتبار تغيير و دگرگونى، در معنى اين
واژه مىگويند:
حَالَ الشّيء،
يَحُولُ، حُئُولًا- آن چيز دگرگون شد.
اسْتَحَالَ- آماده تغيير شد و باعتبار
معنى دوّم يعنى انفصال و جدا شدن، گفتهاند:
حَالَ بينى و بينك كذا- آنچنان ميان من و تو
جدائى افتاد.
خداى تعالى گويد: (وَ اعْلَمُوا أَنَّ
اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ
قَلْبِهِ- 24/ انفال) اشاره بآن چيزى است كه در وصف خداى تعالى گفته شده كه،
يقلّب القلوب- به اين معنى كه خداوند در دل انسان چيزى القاء مىكند و مىرساند كه
او را از مرادش بسوى چيزى كه حكمت اقتضاء دارد معطوف مىكند[1]
و در اين باره گفتهاند:
[1] بجاست كه براى تمام تفسير جالب و واقعى راغب ; از
آيه فوق اشارهاى بكلام گهربار. على 7 بشود كه( عرفت اللّه سبحانه بفسخ
العزائم و حل العقود و نقض الهمم- 250: ح- خداى سبحان را با شكستن عزيمتها و
قصدها و گشودن گرهها و شكستن آرزوها شناختم.
چنانكه در تاريخ بودند فرعونها و جبّارانى كه شب هنگام در حال
مستى و غرور تصميمات شديد و سختى گرفتهاند و پگاهان طوفان حوادث آنها را و
تصميماتشان را دستخوش دگرگونى عبرت انگيزى نموده است چنانكه عمر و ليث صفّارى پس
از اينكه ديد در اسارت، سگى سطل غذايش را برداشت خنديد و گفت: دى وسايل طبعم را
دهها شتر حمل مىكرد و امروز سگى آنرا بر مىدارد.