responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 592

خارجى- وقتى است كه كسى بمنزلتى پائينتر از آنچه كه بود و به كسى كه پائينتر از او بوده مى‌رسد و بر آن معنى بصورت مدح مى‌گويند:

فلان ليس بإنسان- يعنى: (او برتر از انسان است).

چنانكه شاعر گويد:

فلست بإنسى و لكن كملأك‌

تنزّل من جوّ السّماء يصوب‌[1].

يعنى: (تو از انسانها نيستى بلكه فرشته‌اى كه از جوّ متعالى آسمان فرود آمده‌اى).

و گاهى واژه خارجى بصورت مذموم و ناپسند بكار مى‌رود مانند آيه (إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ‌- 44/ فرقان).

خَرَج‌- دو رنگ مخلوط سياه و سپيد است.

ظليم‌ أَخْرَجُ‌ و نعامة خَرْجَاء- يعنى شتر مرغ نرينه و مادينه سياه و سپيد.

أرض‌ مُخْتَرِجَة- زمينى كه بخاطر جابجا گياه داشتن و نداشتن دو رنگ است يعنى سبز و خاكى بنظر مى‌آيد.

خَوَارِج‌- هم بخاطر خروج و بيرون رفتنشان از اطاعت امام آنچنان ناميده شدند.

و الخوارج لكونهم خارجين عن طاعة الإمام‌[2].

خرص‌

: الخَرْص‌: بر چيدن و ارزيابى كردن ميوه و زراعت.


[1] شعر فوق از ابو وجزه- از شعراء قبل از اسلام است كه بنا بگفته ابو عبيده ستايشگر نعمان بن منذر بوده و شعر را در مدح او سروده است كسائى گفته است ملائكه از- الوك- يعنى ملاك- است.

[2] واژه شناسان هر كدام خوارج را بنحوى تفسير كرده‌اند:

ازهرى مى‌گويد: و الخوارج قوم من اهل الاهواء لهم مقالة على حدّه يعنى: خوارج گروهى از هوى پرستانند كه بايستى جداگانه در باره ايشان سخن گفت.

ابن منظور مى‌نويسد: الخوارج طائفة منهم لزمهم هذا الاسم لخروجهم عن النّاس: يعنى خوارج گروهى از حروريه هستند كه چنين نامى بخاطر اينكه از ميان مردم خارج شدند و بر آنها خروج كردند يافته‌اند.

صاحب الوسيط مى‌نويسد: الخوارج فرقة من الفرق الاسلاميّه خرجوا على الامام على( ع) و خالفوا رأيه. نويسنده الموسوعه العربيّه مى‌نويسد: اوّلين گروهى در اسلام كه بر على( ع) و يارانش خروج كردند و تحكيم را ردّ نمودند همين گروه بودند، كه اغلب بدوى بودند و بعدها در برابر امويان و عبّاسيان ايستادند و بدسته‌هائى تقسيم شدند مهمترينشان- ازارقه- نجدات- اباضيه- صفريّه هستند عمل را جزو ايمان شمردند مى‌گفتند هر كه واجبات و فرائض را ترك كند با او بايستى حرب كرد تا برگردد.

مسعودى مى‌نويسد: در زمان عمر بن عبد العزيز عدّه بسيارى از ايشان ناتوان شدند زيرا او را عادل مى‌دانستند گفتند:

فاشهدوا انّك على الحقّ و انّا برئ ممّن برئ منك: يعنى گواه باشيد كه تو بر حقّى و هر كسى از تو برى باشد ما هم از او برى هستيم.

شهرستانى در الملل و النّحل مى‌نويسد: كلّ من خرج على الامام الحقّ الذّى اتّفقت الجماعة عليه يسمّى خارجيا.

يعنى هر كسى كه بر امام حقّى كه اجماع مسلمين پيرو او هستند خروج كند خارجى ناميده مى‌شود.

( المحكم 5/ 3- تهذيب 4/ 251- الوسيط 1/ 224- مروج الذّهب 3/ 191- موسوعه/ 767- الملل و النّحل 1/ 114).

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 592
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست