[1] شعر فوق از ابو وجزه- از شعراء قبل از اسلام است كه بنا
بگفته ابو عبيده ستايشگر نعمان بن منذر بوده و شعر را در مدح او سروده است كسائى
گفته است ملائكه از- الوك- يعنى ملاك- است.
[2] واژه شناسان هر كدام خوارج را بنحوى تفسير كردهاند:
ازهرى مىگويد: و الخوارج قوم من اهل الاهواء لهم مقالة على
حدّه يعنى: خوارج گروهى از هوى پرستانند كه بايستى جداگانه در باره ايشان سخن گفت.
ابن منظور مىنويسد: الخوارج طائفة منهم لزمهم هذا الاسم
لخروجهم عن النّاس: يعنى خوارج گروهى از حروريه هستند كه چنين نامى بخاطر اينكه از
ميان مردم خارج شدند و بر آنها خروج كردند يافتهاند.
صاحب الوسيط مىنويسد: الخوارج فرقة من الفرق الاسلاميّه
خرجوا على الامام على( ع) و خالفوا رأيه. نويسنده الموسوعه العربيّه مىنويسد:
اوّلين گروهى در اسلام كه بر على( ع) و يارانش خروج كردند و تحكيم را ردّ نمودند
همين گروه بودند، كه اغلب بدوى بودند و بعدها در برابر امويان و عبّاسيان ايستادند
و بدستههائى تقسيم شدند مهمترينشان- ازارقه- نجدات- اباضيه- صفريّه هستند عمل را
جزو ايمان شمردند مىگفتند هر كه واجبات و فرائض را ترك كند با او بايستى حرب كرد
تا برگردد.
مسعودى مىنويسد: در زمان عمر بن عبد العزيز عدّه بسيارى از
ايشان ناتوان شدند زيرا او را عادل مىدانستند گفتند:
فاشهدوا انّك على الحقّ و انّا برئ ممّن برئ منك: يعنى گواه
باشيد كه تو بر حقّى و هر كسى از تو برى باشد ما هم از او برى هستيم.
شهرستانى در الملل و النّحل مىنويسد: كلّ من خرج على الامام
الحقّ الذّى اتّفقت الجماعة عليه يسمّى خارجيا.
يعنى هر كسى كه بر امام حقّى كه اجماع مسلمين پيرو او هستند
خروج كند خارجى ناميده مىشود.