responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 657
#

گفته شده- و لا تدابروا- يعنى نبايستى از پشت سر دوستتان او را ببدى نام ببريد (كنايه از غيبت و عيب جوئى نكردن است كه مبادا دوستتان تحقير شود).

اسْتِدْبَار- پايان چيزى را خواستن (عاقبت انديشى).

تَدَابَرَ القوم- به يكديگر پشت كردند و روى از هم گرداندند.

دِبَار- مصدر- دَابَرْتُهُ‌- است يعنى در نبودش با او دشمنى ورزيدم (دبار- مصدر دوّم- مُدَابَرَة- است، مثل- قتال- كه مصدر دوّم مقاتلة است).

التَّدْبِير- انديشيدن و عاقبت بينى در كارها.

خداى تعالى گويد: فَالْمُدَبِّراتِ‌ أَمْراً- 5/ نازعات) يعنى: فرشتگانى كه متصدّى تدبير امورند و نيز، تَدْبِير- آزاد شدن برده پس از مرگ صاحبش است.

إِدْبَار- هلاكت و مرگى كه باعث گسيختگى خويشاوندى است.

دِبَار: قبل از اسلام چهار شنبه را نيز- دبار- مى‌گفتند چون آن روز را شوم مى‌دانستند.

دَبِير- رشته‌اى و طنابى كه در موقع تافتن آن به عقب برده و كشيده مى‌شود نقطه مقابلش- قبيل- است.

قبيل- يعنى جلو بردن ريسمان موقع تاباندن.

رجل مقابل و مُدَابَر- يعنى مرد اصيل و شريف از طرف پدر و مادر و هر دو.

شاة مقابلة مُدَابَرَة- گوسفندى كه جلو و عقب گوشش بريده شده.

دَابِرَةُ الطّائر- انگشت عقب پنجه پرنده.

دَابِرَةُ الحافر- فاصله پنجه و ساق ستور.

دَبُور- بادى كه از نقطه مقابل باد صبا مى‌وزد.

دَبْرَة- كَرْدْ و پشته‌هاى زراعت براى آبيارى، جمعش- دَبَار است.

شاعر گويد:

على جرية تعلوا الدّبار غروبها[1]

دَبْر- زنبور عسل و زنبور بى‌عسل و هر گزنده‌اى كه نيشش بر پشتش قرار دارد مفردش- دبرة- است.


[1] شعر از بشر بن ابى خازم است كه تمامش چنين است:\sُ تحدر ماء البئر عن جرثيّة\z على جريه تعلوا الدبار غروبها\z\E

يعنى آن چاه از روستاى يمنى ريزش كرد با جريانى كه كردهاى زراعتى را با فرو رفتنش بالا مى‌برد.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 657
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست