نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 188
با راهنمايى و صدور دستورالعمل بموقع جان او را از
خطر قطعى حفظ كرد. به عنوان نمونه يك سال هارون چند دست لباس به عنوان خلعت به
وزير خود بخشيد كه در ميان آنها يك لباس خزّ مشكى رنگ زربفت و از لباسهاى ويژه
خلفا بود.
علىبن يقطين بيشتر آن لباسها را همراه اموالى ديگر
براى امام كاظم (ع) فرستاد. امام همه آنها را پذيرفت جز همان لباس را كه پس فرستاد
و يادآور شد اين لباس را نگه دار! زيرا به همين زودى به آن نياز پيدا خواهى كرد.
پس از گذشت چند روز يكى از خدمتكاران بركنار شده وى
كه از ارتباط او با امام كاظم (ع) و پولها و هدايايى كه براى آن حضرت مىفرستاد
آگاهى داشت، از او نزد هارون سعايت كرد و گفت: علىبن يقطين پيرو موسىبن جعفر (ع)
است و هر سال خمس اموال خود را براى او مىفرستد. آنگاه داستان لباسها را دليل
آورد و گفت: خلعت مخصوصى كه خليفه در فلان روز به وى اهدا نموده بود به موسىبن
جعفر (ع) دادهاست.
هارون سخت ناراحت شد و گفت: اگر آنچه مىگويى راست
باشد او را خواهم كشت؛ سپس بىدرنگ وزير خود را احضار كرد و در مورد آن لباس از وى
پرسيد. او گفت: آن را در جاى مخصوصى گذاشتهام و در نگهدارىاش كوشش مىكنم، هر
صبح و شام بقچه را مىگشايم و آن خلعت را با ديد تبرك مىنگرم و مىبوسم، سپس در
جايگاه خود مىگذارم.
هارون گفت: فورى آن را بياور! علىبن يقطين لباس را
آورد. با مشاهده لباس خشم خليفه فرو نشست و به وزير خود گفت: پس از اين هرگز سخن
سعايتكنندهاى را درباره تو باور نخواهم كرد. [1]
2- يقعوب بن داوود
يعقوب، مردى با ايمان، پاك سرشت، نيكوكار، بخشنده و
با فضيلت بود. [2] او از چهرههاى سرشناس متمايل به تشيع و علاقمند به اهلبيت (ع)
بود و با برخى از علويان مبارز همكارى نزديك داشت. [3]