نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 203
تجزيه و تحليل قرار دهيم كه موضوع اين درس است.
بحث زمينهها و عوامل دستگيرى امام كاظم (ع) توسط
هارون، گرچه با تأمل و دقت در مباحث گذشته تاحدودى بهدست مىآيد، ليكن دراينجا
به عنوان جمعبندى مباحث گذشته با ارائه شواهد و مستندات بيشترى، مهمترين اين علل
و عوامل را در چند محور ذكر مىكنيم.
1- رياست طلبى
هارون نسبت به حكومت سخت آزمند بود و بجز آن به چيزى
نمىانديشيد. از اين رو، حاضر بود براى حفظ آن دست به هر جنايتى بزند. وى از ميزان
رياست طلبى خود در اين سخن معروفش پرده برداشته است كه:
«چنانچه رسول خدا نيز در امر حكومت به ستيز با من
برخيزد سرش را بر باد خواهم داد.» [1]
هارون در بيانى ديگر اين هشدار را به فرزندش مأمون
نيز داده و گفته است:
«اگر تو نيز دراين امر با من به نزاع بپردازى سرت را
از تنت برخواهم گرفت؛ چرا كه سلطنت و حكومت عقيم است» [2]
طبيعى است كسى كه چنين نگرشى نسبت به حكومت دارد، و
رياست طلبى آنچنان چشم او را كور كرده كه نه پيامبر (ص) مىشناسد ونه فرزند، از
تمام توان خود و هر وسيله ممكن براى از ميان برداشتن مخالفان حكومت خويش بهره
مىگيرد. و چون امام كاظم (ع) در رأس مخالفان و مزاحمان حكومت استبدادى و ضدخدايى
وى قرار داشت، هارون تمامى سعى خود را براىاز ميان برداشتن آن حضرت به كار گرفت
كه درنهايت
منجر به دستگيرى و شهادت او شد.
2- حسادت
موسى بن جعفر (ع) برترين شخصيت علمى، دينى، معنوى و
سياسى عصر خود بود.
علاوه بر آنكه سمت خويشاوندى با رسول خدا (ص)،
جانشينى آن حضرت و پيشوايى