نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 204
امت را نيزداشت. مجموعه اين برجستگيها و مزايا، شخصيت
و موقعيت اجتماعى بى نظيرى را براى آنبزرگ پيشوا فراهم كرده بود كه همگان از دوست
و دشمن و موافق و مخالف بدان اعترافنموده و در برابرش تجليل و تكريم مىكردند كه
در مباحث گذشته به برخى از آنها از جملهاعترافات خود هارون اشاره كرديم. (1)
برخوردارى امام (ع) از چنين موقعيت برتر و بىنظير،
براى فردى مثل هارون كه همه تلاش خود را به كار گرفته بود تا به عنوان شخص اول
جهان اسلام مطرح گردد و القابى همچون: «اميرالمومنين»، «خليفة رسول الله» و حتى
«خليفة الله» را يدك مىكشيد، غيرقابل تحمل بود.
هارون در گفتگوهايى كه با موسى بن جعفر (ع) و افراد
ديگر داشت با تعبيرات مختلفى از اين حالت روانى خود پرده برداشته و مكنونات دل
خويش را آشكار ساخته است كه در ذيل به مواردى اشاره مىكنيم.
* در گفتگو با مأمون: هارون در جريان سفر به مدينه و
ديدار با امام كاظم (ع) از آن حضرت به ظاهر تجليل كرد. مأمون كه از دشمنى و
كينهتوزى پدرش نسبت به پيامبر وخاندان آن حضرت آگاهى داشت از اين برخورد ظاهرى و
رفتار به دور از انتظار پدر، تعجب كرد و سرّ قضيه را جويا شد. هارون در پاسخ وى
گفت: «به خاطر اينكه اين فرد، پيشواى مردم، حجت خدا بر آفريدههايش و جانشين او در
ميان بندگانش مىباشد.»
مأمون گفت: مگر جزايناست كه اين صفات و ويژگيها همه
براى شما و در وجود شماست؟
هارون: من در ظاهر و در سايه زور و شمشير به پيشوايى
مردم دست يافتهام، ولى موسى بن جعفر پيشواى بر حق است. سوگند به خدا، او براى
احراز مقام رسول خدا از من و از تمامى مردم سزاوارتر است .... ولى چه كنم كه حكومت
نازا است.» (2)
* در گفتگو با امام كاظم (ع): هارون امام (ع) را
احضار كرد و پس از هشدار به اينكه آن حضرت در برابر دستگاه خلافت اوتشكيلات مستقلى
راه انداخته و از مردم خراج وماليات مىگيردگفت: مدتهاست كه مىخواهم از شما
درباره مسائلى بپرسم كه در ذهنم
----------------------------
(1) - ر. ك: درس ششم.
(2) - عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 74.
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 204