نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 78
را خواست؛ آنگاه خطاب به ما فرمود: شما را پس از خود
به اين (پسرم) سفارش مىكنم؛ سوگندبه خدا او پس از من صاحب و سرپرست شماست.» [1]
* فيض بن مختار مىگويد:
«به محضر ابوعبداللَّه جعفر صادق عليه السلام عرض
كردم: با معرفى امام پس از خوددست مرا بگيريد و از آتش نجاتم بخشيد؛ در اين ميان
موسى كاظم عليه السلام كه نوجوان بود وارد شد. امام عليه السلام فرمود: اين صاحب
شماست؛ به دامن وى تمسك جوييد.»
* يزيد بن اسباط مىگويد:
«بر امام صادق عليه السلام در بيمارى منجر به رحلتش
وارد شدم. فرمود: اى يزيد، آيا اين كودك را مىبينى؟ زمانى كه ديدى مرم درباره او
دچار اختلاف شدهاند، گواهى ده بر من به اينكه تو را آگاه ساختم كه حسد برادران
يوسف نسبت به وى موجب شد كه او را به چاه افكنند و اين زمانى بود كه وى به ايشان
خبر داد كه در خواب ديده يازده ستاره و خورشيد و ماه در برابرش سجده مىكنند.
اين نوجوان نيز (از سوى بعضى برادرانش) مورد حسد واقع
مىشود. سپس (فرزندانش) موسى، عبداللَّه، اسحاق، محمّد و عباس را فراخواند و خطاب
به آنان فرمود: اين (اشاره به موسى عليهم السلام) جانشين جانشينان، دانا به همه
دانشهاى دانشمندان و گواه برمردگان و زندگان است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: