حكمرانان عباسى اين دوره در راستاى تثبيت و تحكيم
پايههاى حكومت خود، از راههاى مختلف سعى در رام كردن و متمايل ساختن مردم به
دستگاه خلافت داشتند.
آنانبا ثروت و امكانات ديگرى كه در اختيار داشتند
رؤساى قائل و ديگر افراد ذى نفوذ در جامعه را مىخريدند و به وسيله آنان،
كشاورزان، بازگانان، پيشه وران و صاحبان مشاغل كوچك را اسثمار مىكردند. منصور ضمن
يكى از وصيتهايش به پسرش مهدى گفت:
«من مردم را با شيوههاى گوناگون، رام و منقاد
ساختهام. آنان به گروهاند:
1- گروهى درمانده و تهيدست كه همواره دست نياز به سوى
تو دراز خواهند كرد.
2- گروهى بيمناك كه در پى امنيّت و مصونيت از سوى تو
هستند.
3- گروه سوم در گوشه زندانها بسر مىبرند و آزادى خود
را تنها از رهگذر عفو و بخشش تو آرزو مىكنند.
چون به حكومت دست يافتى طعم رفاه و آسايش را در
كامشان بچشان ليكن به ايشان ميدان مده.» [2]
حكومت پليسى
در دوران امامت پيشواى هفتم عليه السلام مصادف با
نخستين مرحله استبداد و ستمگرى حاكمان عباسى بود. آنان با گذر از مرحله نخست كه
مرحله دستيابى به قدرت و تحكيم اركان آن بود و با نام علويان بدان دست يافته
بودند، سياست فشار و ارعاب در پيش گرفتند و مخالفان خود را زير شديدترين فشارهاى
سياسى و اقتصادى قرار دادند. عده
[1] - در درسهاى آينده به مواردى از اين
قيامها اشاره خواهيم كرد