نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 93
تاللَّه ما فعلت اميّة فيهم معشار ما فعلت بنو العباس [1]
سوگند به خدا، بنى اميّه يك درهم آنچه بنى عباس به آل
على عليه السلام ستم راندند، ظلم نكردند.
منصور باسختگيرى و اعمال فشار و شكنجه نسبت به
علويان، رعب و وحشت و اختناق توانفرسايى پديد آورده موجى از كشتار و خون به راه
انداخته بود.
مردم مدينه بيش از نقاط ديگر زير فشار و كنترل حكومت
پليسى وى قرار داشتند. زيرا آنان بيش ار هر نقطه ديگر با معارف ومبانى حكومت
اسلامى آشنايى داشتند و كمتر حاضر بودند سيستمهاى فاسد و خودكامهاى همچون حكومت
اسلامى آشنايى داشتند و كمتر حاضر بودند سيستمهاى فاسد و خودكامهاى همچون حكومت
منصور را بپذيرند.
علاوه بر آنكه، مدينه پايگاه جبهه امامت بود و
پيشوايان معصوم عليهم السلام و رجال بزرگ و برجسته شيعه در اين شهر اقامت داشتند؛
بدين جهت اين نقطه همواره مركز ثقل جنبشهاى اسلامى و خطرى براى دستگاه خلافت بشمار
مىرفت.
منصور با آگاهى از خبر نهضت «محمد بن عبداللَّه»
معروف به «نفس زكيّه»، براى درهم شكستن مقاومت مردم مدينه و سركوبى قيام وى، «رياح
بن عثمان» راكه بردى خشن و سنگدل بود به فرماندارى مدينه منصوب كرد.
وى پس از ورود به مدينه، ضمن سخنانى در جمع مردم، خود
را افعى، فرزند افعى و پسر عموى «مسلم بن عُقْبَه» [2] معرفى كرد و آنان را تهديد
نمود كه اگر تسليم نشوند مدينه را درهم خواهد كوبيد بگونهاى كه اثرى از حيات در
آن باقى نماند.
مردم به تهديدات او توجهى نكردند و همچنان راه مخالفت
درپيش گرفتند. «رياح» جريان را به منصور گزارش كرد. وى طى نامهاى مردم را در صورت
مخالفت با فرماندار، به محاصره اقتصادى و اعزام نيروى نظامى تهديد كرد.