16. دخالت بنا به
درخواست كشورى كه دچار آشوب و يا مشكلات داخلى شده است؛
17. درخواست كمك و
مداخله توسط يكى از دو طرف متخاصم؛
18. دخالت يك كشور
براى حمايت از حقوق تبعه يا نژاد خود كه در قلمروى ارضى كشور ديگر مورد آزار واقعشده
و يا از حقوق مشروعه محروم شدهاند، مانند دخالت تركيه در قبرس.
منشور ملل متحد در
بند هفتم ماده دوم خود ملل متحد را از دخالت در امورى كه ذاتا جزو صلاحيت داخلى
كشورهاست، منع كرده، كه مفهوم آن عدم مجاز بودن كشورها به دخالت در امور داخلى
كشورهاى ديگر است.
ولى با اين وصف در
منشور ملل متحد. مواردى ديده مىشود كه نقض علنى اين اصل است:
1. دخالت ملل متحد
در ادارۀ سرزمينهايى كه مردم آن (به اصطلاح منشور) هنوز به درجۀ كامل
حكومت خودمختارى نائل نيامدهاند (فصل يازدهم منشور)؛
2. دخالت ملل متحد
در سرزمينهاى تحت قيمومت بينالمللى (فصل دوازدهم منشور)؛
3. اقدامات مداخله
گرانه غير نظامى شوراى امنيت در مورد تهديد عليه صلح، نقض صلح و اعمال تجاوز (فصل
هفتم منشور)؛
4. اقدامات مسلحانه
شوراى امنيت عليه كشورى كه صلح و امنيت را به خطر انداخته است (ماده 42 تا 51).
محور اصلى بحث از
مداخله در امور اختصاصى دولتها، مسئله تشخيص امورى است كه در قلمروى صلاحيت
اختصاصى يك دولت قراردارد. اختلاف نظر در موارد ذكر شده مداخله كه جمعى از صاحبنظران
در حقوق بينالملل، برخى از آنها را توجيه كرده و قابل قبول دانستهاند، و جمعى
ديگر آن را محكوم شمردهاند، به اين دليل بوده كه گروه اول، موارد قابلقبول
مداخله را در حقيقت از مصاديق امور اختصاصى ملتها ندانسته و گروه دوم آن را از
اين مصاديق به شمار آوردهاند.
براى مثال وقتى در
مورد دخالت كشور تركيه در وضعيت تركهاى مقيم قبرس يا يونان بحث به ميان مىآيد كه
آيا چنين دخالتى قابل توجيه و منطقى است يا نه؟ در حقيقت محور بحث، اين است كه
حقوق تركها به عنوان يك قوم يا نزاد در صلاحيت داخلى كشور قبرس و يونان است و يا
اينكه حقوق يك اقليت جزو حقوق عمومى است و ملتها به دليل پيوند ملى يا نژادى مىتوانند
در شؤون ملى و نژادى همبستگان خود مداخله كنند.
در اين زمينه موارد
متعددى را مىتوان مطرح كرد كه حداقل، و رود آن مسائل در حوزه اختصاصى ملتها قابل
مناقشه است، از آن جملهاند:
1. مداخله براى
حمايت از حقوق اقليتها كه توسط يك كشور پايمال شده؛
2. مداخله به منظور
حمايت از حقوق بشر در موارديكه توسط يك كشور نقض مىشود؛
3. مداخله براى
حمايت از نهضتهاى رهايىبخش؛
4. تبليغ و فعاليت
فرهنگى در يك كشور توسط كشور ديگر در جهت رشد و تعالى انسانى؛