انتخاب او، عقايد مختلفى در ميان مسلمانان وجود دارد كه در اينجا
مهمترين آنها توضيح داده مىشود: (8)1. امامت نزد اماميه
امامت بىترديد محورىترين جايگاه و نقش را در منظومۀ
انديشۀ كلامى شيعۀ اماميه داراست. اعتقاد به «نصّ» و «عصمت» از يكسو،
و نقشى كه اماميه براى جايگاه معنوى امام، يعنى مرجعيت انحصارى دينى امامان قائل
بودهاند، مىتواند نشانگر اهميت اين جايگاه باشد. از ديگر سو دستكم در ميان برخى
گرايشها و محافل امامى، مقام امامت بسترى براى بحث از ويژگىهاى خاص امام تحت
عنوان طبيعت مقام امامت و حدود علم و قدرت امام فراهم مىكرده است. در اين ميان،
ارائۀ نظامى از جهانشناسى، انسانشناسى، فرجام شناسى و تاريخ با تكيه بر
جايگاه و نقش تكوينى امام، از سوى برخى محافل علمى و دينى اماميان، اهميت بحث
امامت را بيشتر آشكار مىكند. آنچه در اينجا مورد نظر است، تفكر اماميه در باب
امامت پس از استقرار و شكلگيرى اماميه و آن هم در قالب مذهب اثنىعشرى در سالهاى
پس از 260 قمرى - سال درگذشت امام حسن عسكرى (ع) - است، يعنى دورهاى كه به
دورۀ غيبت صغرى شناخته مىشود؛ گرچه براى تبيين جايگاه امام و نقش امامت در
اين مذهب، بررسى پيشينۀ تاريخ تشيع از سدۀ 1 قمرى ضرورى به نظر مىرسد.
در اين دوره و پس از آن، با كوشش متكلمان بزرگى چون ابن قبۀ رازى و متكلمان
خاندان نوبختى و همچنين متكلمان نامدارى چون شيخ مفيد و شاگردش سيد مرتضى و
سرانجام شيخ طوسى، سنتهاى دينى و فكرى - كلامى اماميه در دوره حضور امامان (ع) و
فعاليت فرقههاى مختلف امامى، در يك نظام كلامى نوين بازسازى شد.
به نظر مىرسد كه اختلافهاى دينى و كلامى بر سر تعيين جانشين
امامان (ع) و يا اختلافات ديگر در باب طبيعت مقام امامت كه تاريخ پرفراز و نشيب
اماميه پس از عصر امام باقر و امام صادق (ع) شاهد آن بود، بسى گستردهتر از آن
بوده است كه امامه را عنوان كلى براى جريان اصلى شيعه و با اعتقادات مرزبندى شده
مشخص تصور كنيم كه شايد دچار شكاف هايى به صورت پيدايش فرق مختلف در درون خود مىشده
است، اما به هر حال شيخ مفيد بر اساس چنين دريافتى از تاريخ تحولات مذهب امامى در
العيون و المحاسن - بر خلاف اوائل المقالات - حتى فرقى مانند كيسانيه را در داخل
مذهب امامى معرفى كرده، و اماميه را عنوان جامعى براى گروههايى دانسته است كه بهطوركلى
به وجوب امامت و عصمت و وجوب نص معتقدند. با اين وصف، طبيعى است كه پس از استقرار
مذهب دوازدهامامى، ميراث مشترك فرق مختلف امامى در طول سدههاى 2 و 3 قمرى مورد
عنايت قرار گيرد. در سدۀ 4 قمرى (10 م)، با وجود اختلافها و شكافهاى نهچندان
وسيع در ميان گرايشهاى مختلف اماميان، اشتراك نظر در اصول و مبانى تفكر دينى
امامى مشاهده مىشود؛ از جملۀ اين مسائل، اتفاق همگى دوازده اماميان بر وجود
«نص الهى» بر امامت و عصمت امام و مرجعيت امام در مسائل دينى بود. به هر حال،
بنابر اعتقاد اماميه، امام منصوص و معصوم كه وجود او در هر عصرى ضرورى بود، فردى
تلقى مىشد كه به عنوان عالمترين كس از خاندان پيامبر (ص)، تفسير شريعت و تعليم
حلال و