واقف گردانيده است. ترديدى نيست كه كليه حقوق ناشى شده از
جنبۀ انسانيت بين زن و مرد مشترك و يكسان است. اما اگر حقايق عينى را آنچنان
كه هست بنگريم، ويژگىهاى زن (هويت اختصاصى زن) حقوق ويژهاى براى زنان، و خصايص موجود
در مرد (هويت اختصاصى مرد) حقوق خاصى را ايجاب مىكند.
ناديده گرفتن اختلافهاى حقيقى و عينى بين مرد و زن در تنظيم حقوق
و مسئوليتها خسارتهاى جبران ناپذيرى را به بار خواهد آورد كه هماكنون دنياى غرب
با وجود چارهجويى ها و ترميمهايى كه با استفاده از امكانات و سرگرمىهاى مختلف
به عمل آورده، هنوز دست به گريبان آن است.
اختلاف عينى موجود بين زن و مرد در پارهاى موارد نهتنها مستلزم
مسئوليتها و حقوق متفاوتى است، بلكه آموزشهاى اختصاصى و تربيت هركدام را به
تناسب بخشهاى اختصاصى و مسئوليتهاى ويژه هر يك ايجاب مىكند.
دولت اسلامى موظف است با رعايت موازين اسلامى زمينههاى مساعد را
براى رشد شخصيت زن و احياى حقوق مادى و معنوى او فراهم آورد و مادران را بالاخص در
دوران باردارى و حضانت فرزند مورد حمايت قرار دهد و كودكان بى سرپرست را حمايت كند
و براى تضمين امنيت خانواده و حفظ كيان و بقاى آن دادگاههاى صالح ايجاد كند و با
بيمۀ خاص، بيوگان و زنان سالخورده و بىسرپرست را تحت پوشش خاص قرار دهد و
قيوميت فرزندان را به مادران شايسته اعطا و در جهت سود و مصلحت آنان، در صورت
نبودن ولى شرعى قهرى، قيوميت مادران را اولويت دهد.
يكى ديگر از حوزههاى برابرى نظام ادارى است.
برابرى در نژاد (هُوَ اَلَّذِي
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ وَ
جَعَلَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا) (24)
برابرى به معناى نفى تبعيض (وَ قٰالُوا نَحْنُ
أَكْثَرُ أَمْوٰالاً وَ أَوْلاٰداً وَ مٰا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
^قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ اَلرِّزْقَ) (2) همچنين
برابرى در بهرههاى اجتماعى و عمومى «انى لا ارى فى هذا
الفئ فضيلة لبنى اسماعيل على غيرهم» (26) و برابرى در
تعميم حقوق و وظايف «فالحق لا يجرى لاحد الا جرى عليه و لا يجرى
عليه الا جرى له» (27) و يكسان بودن در حق طلبى «فاما امر
الناس عندك فى الحق سواء» (28) و بالاخره برابرى به عنوان شعار سياسى
رهبرى («و اعلموا ان الناس عندنا فى الحق اسوة»). (29 و 30)