پارلمان دستكم محل مباحثه درباره مسائل عمومى است، اما بهطور
عمومى نهاد قانونگذارى و تنظيم و تصويب بودجه كشورها هم محسوب مىشود.
در نظامهاى رياستى مثل ايالات متحدۀ امريكا مجلس نمايندگان
داراى اختيارات گسترده در خصوص قانونگذارى و تصويب بودجه است. در نظامهاى
پارلمانى، قوه مجريه در اين خصوص نقش مهمى دارد، به اين معنا كه اكثر لايحهها را
براى قانونگذارى به مجلس پيشنهاد مىكند و در امر تصويب آنها در پارلمان كم و بيش
نقش دارد. در اينگونه نظامها از سوى ديگر پارلمان در گزينش اعضاى قوه مجريه نقش
مهمى ايفا مىكند. اعضاى اين قوه بهطور عمده از بين رهبران حزب يا احزاب مسلط در
پارلمان انتخاب مىشوند.
در اغلب نظامها، پارلمان ها به شيوههاى گوناگون بر كار قوه مجريه
نظارت مىكنند. با كاهش توان پارلمان ها در امر قانونگذارى و تنظيم بودجه بر اهميت
اين نظارت افزوده شده است. در شكل پارلمانى حكومت ارتباطى خيلى نزديكى ميان قوه
مجريه و قوۀ مقننه وجود دارد و در آن، دوره تصدى مقام اجرايى واقعى به اراده
قوه مقننه بستگى دارد. اين شكل از حكومت را به دليل آنكه كابينه داراى اختيارات
حكومتى است و بهطور جمعى در برابر مجلس قانونگذارى منتخب مردم مسئول است، شكل
مسئوليت دار حكومت نيز خواندهاند. در اين شكل از حكومت، قوه مقننه بر قوه مجريه
برترى حقوقى و قانونى دارد و دستكم در عالم نظر، راى مخالف آن مىتواند كابينه را
كه قوه اجرايى واقعى كشور را به وجود مىآورد، ساقط كند. در اين نظام حكومتى، مقام
اجرايى اسمى يا افتخارى، جدا از كابينه هم وجود دارد.
كابينه، اقتدار خود را به نام مقام اجرايى اسمى اعمال مىكند. مقام
اجرايى اسمى، كابينه را از ميان حزب اكثريت يا از ائتلاف احزاب در قوه مقننه تشكيل
مىدهد و اين كابينه در برابر قوه مقننه كه به راههاى گوناگون مانند: پيشنهاد
توبيخ، عدم تصويب تقاضاى مالى يا بودجه، رد لايحه هاى عادى تقديمى وزيران، كه جلوى
اجراى مورد پيشنهاد را مىگيرد، يا سئوال و استيضاح كه با راى رسمى عدم اعتماد،
كابينه را ساقط مىكند، مسئوليت دارد.
اين شكل از حكومت بيش از هر جا در بريتانيا استقرار يافت. از آن
پس، اغلب كشورها، مانند فرانسه، كانادا، استراليا و برخى كشورهاى آسيايى مانند
هند، آن را پذيرفتند. مىتوان گفت كه نهال شكل پارلمانى حكومت توانسته است در
برابر توفان هاى شديد سياسى در بريتانيا و كشورهاى مشترك المنافع مقاومت كند و
شكوفا شود، گرچه نتوانسته است در برابر يورش توفان هاى ديگر در برخى از سرزمينها
پايدارى كند و جاى خود را به ديكتاتورى ها داده است.
اساس مشروعيت پارلمان ها بر نمايندگى از جانب مردم استوار است. در
برخى دموكراسى ها، مثل انگلستان، مجلس دوم به عنوان بخشى از بقاياى اشرافيت قديم،
اساس نمايندگى از جانب مردم استوار نيست. اما در همۀ دموكراسى ها مجلس اصلى،
انتخابى است. با اين حال پارلمان ها در طى تاريخ دموكراسى به يك ميزان دموكراتيك
نبودهاند، گسترش دامنه و شمار راى دهندگان و رفع قيد و شرط هاى مختلف در راى
دادن، لازمۀ دموكراتيك تر كردن پارلمان ها بوده است.