اجنبى از مال مشترك (غير شريك): اگر شريك سهم خود از مال مشترك را
به اجنبى بفروشد، براى شريك او، حق شفعه ثابت است. (9)
اجنبى از دين (غير مديون): اجنبى مىتواند بدهى بدهكار را به طور
مجانى - حتى بدون اجازه وى - به طلبكار بپردازد كه در اين صورت، ذمۀ مديون
برى مىشود. (10)
از اصول حاكم بر نظام ادارى در اسلام، احساس تكليف است. اين احساس
مسئولان را به يك شخصيت جمعى تبديل مىكند كه به جاى خود همواره همگان را مىبينند
و در اين ميان هرگز خود را نمىبيند و آنچه براى آنان مطرح است تكليف و مسئوليت
است. (فَلَعَلَّكَ
بٰاخِعٌ نَفْسَكَ عَلىٰ آثٰارِهِمْ إِنْ
لَمْ يُؤْمِنُوا بِهٰذَا اَلْحَدِيثِ
أَسَفاً). (1 و 2)
منابع
1 - كهف / 6؛ 2 - فقه سياسى 493/7.
احسان
احسان از «حسن» به معناى نيكى است. و احسان يعنى نيكوكارى. معناى
احسان در قرآن و روايات، وسيعتر از آن است كه در عرف از آن فهميده مىشود.
آيه 90 سوره نحل ضمن دعوت به عدل، به احسان نيز فرمان دادهشده
است: (إِنَّ اَللّٰهَ يَأْمُرُ
بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسٰانِ).
تكافل و احسان در اسلام ناشى از مسئوليتى است كه همۀ افراد
نسبت به يكديگر دارند به طورى كه امام على (ع) رأس ايمان را احسان به مردم مىداند:
«رأس الايمان احسان الى الناس».
در اقتصاد اسلامى، بنياد اخلاق از اهميت ويژهاى برخوردار است. (1)
در ديدگاه اسلام راهحلهاى اخلاقى، نقش مؤثرى در تخفيف مشكلات اقتصادى دارد و يكى
از اين راهحلها در تعديل ثروت و ممانعت از تكاثر و فقرزدايى، انفاق و احسان است.
انفاق و احسان هرگز به معناى تشويق بيكارى و تعطيل نيروى انسانى و
ركود خلاقيت ها نيست، بلكه يك راهحل دو جانبه در مبارزه با تكاثر و فقر و يك عامل
اخلاقى در حل مشكل طبقاتى خواهد بود.
تصويرى كه از انفاق و احسان در قرآن و احاديث آمده بهطور واضح
بيانگر اين نكتۀ اساسى در كيفيت اين دو عمل انسانى و اخلاقى است. (2)
گرچه در فقه، انفاق و احسان دو عمل اخلاقى تلقى شده است، لكن تعبير
قرآن در اين مورد كه آن دو را نوعى استرداد حق به شمار آورده است: (وَ اَلَّذِينَ
فِي