بزرگ جهانى به احاطه دانشهاى
فراوان او در فقه و حكمت و حديث ادبيات و لغت و تفسير و كلام و شناخت او از كلمات
مولاى خود به خوبى پى بردهاند و او بزرگ شخصيتى است كه چون فيض كاشانى از ساعات و
دقايق عمر خود حداكثر استفاده و بهره را برده است.
قطب راوندى در كتاب فقه
القرآن اشاراتى نهچندان صريح به برخى از مسائل سياسى و انديشۀ شيعه دارد:
1. همكارى با دولت جائر براى
كسانى كه توانايى كافى براى امانتدارى يا احقاق حق، كمك به نيازمندان و اجراى
احكام شرع دارند پسنديده، بلكه واجب است چنانكه حضرت يوسف (ع) باوجود منصب نبوتى
كه داشت خود تقاضاى تصدى بالاترين منصب حكومتى عزيز مصر را كرد(قالَ
اِجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ اَلْأَرْضِ)و
هدف وى آن بود كه اموال عمومى را از دستبرد نااهلان حفظ كند و به آنها كه استحقاق
دارند، برساند و آن پيامبران هرگز هدف مادى نداشتهاند. (1)
اين نظريه ضمن تأييد نظريۀ
دولت در دولت كه در آثار پيشينيان راوندى نيز ديده مىشد، نكتۀ برجستهاى را
در بر دارد كه آن استناد به عمل پيامبرى است كه قرآن بارها از او ياد كرده است؛
2. راوندى در مبحث امر به
معروف و نهى از منكر كتاب فقه القرآن ضمن اشاره به مباحث سنتى اين بحث سياسى، شيوه
تنفيذ اين فريضه را در دو مورد فكرى و عملى متفاوت دانسته و اعمال روشهاى اجبارى
و خشونتآميز را تنها در موارد منكرات عملى پذيرفته است.
وى در مورد منكرات فكرى مانند
مذاهب و آراى نادرست معتقد است كه امر به معروف و نهى از منكر در اينگونه موارد جز
با ارائۀ دليل، برهان و دعوت مناسب جايز نيست.
او تصريح مىكند روشهاى
خشونتآميز مانند استفاده از زور، تنها در مواردى جايز است كه كسى جرمى را در عمل
مرتكب شده باشد و يا بر عليه دولت امام (ع) بشورد؛ (2)
3. راوندى به پيروى از نظريات
شيخ طوسى و معاصران خود در شرايط نماز جمعه مىنويسد:
«نماز جمعه يس از تكميل شرايط
آن جز در زمان حضور سلطان عادل يا كسى كه توسط وى منصوب شده واجب نميشود» (3) و در
نماز عيدين نيز شرايط مشابه نماز جمعه را متذكر شده است (4) وى در وجوب جهاد
(ابتدايى) نيز حضور امام (ع) را شرط دانسته (5) و اشارهاى به عصر غيبت كرده است و
بغات را هم شورشيانى مىداند كه بر عليه امام (ع) شوريده باشند. (6 و 7)
منابع
1 و 2 - سلسلة الينابيع
الفقهيه 181/13 و 136؛ 6-3 - فقه القرآن 133/1، 160، 330، 358 و 363؛ 7 - فقه
سياسى 8 / 61-60.
قطب الرحا
«قطب الرّحا» محورى است كه
سنگ آسياب برگرد آن مىچرخد كه بدون آن گردش سنگ مختل و در اندك زمانى از حركت باز
مىماند.
از نقطهنظر دينى، نقش اعتقاد
مردم به نظام و اقتدار سياسى حكومت در اسلام بر اساس مركزيت و قطبيت امام استوار
است.
نخستين بار امامت به مفهوم
دقيق مركزيت ايدئولوژيكى در كلام على عليه السّلام به كمك واژۀ دقيق قطب تبيين
شد:
اما و الله لقد تقمصها فلان و
انه ليعلم ان محلى منها محل القطب من الرحا. (1)