معاضدت يكديگر، قدرت بزرگتر
و فراگيرترى به وجود آورند مرتبه، شايستهترى در خانواده بين المللى براى خود كسب
كنند، گام اساسى به سوى ايجاد كشور فدرال برداشته شده است.
فدراليسم يعنى گرايش جماعات
متمايز انسانى به سوى يكديگر. در نظام فدرالى دو گرايش متضاد با هم آشتى داده مىشود:
اول علاقه به حفظ خود مختارى و شخصيت حقوقى از سوى دولتهاى مستقل، در ثانى كشش به
سوى تشكيل يك قدرت جديد تا در برگيرنده همۀ كشورهاى عضو باشد. از جمله ويژگىهاى
كشور فدرال مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
1 - حقوق حاكم بر روابط دول
عضو از زمره حقوق اساسى (داخلى) نه حقوق بين المللى است و مشخص كنندۀ حدود و
چگونگى اين روابط قانون اساسى فدرال است؛
2 - قانون اساسى بنا به قاعده
صلاحيتهاى بين المللى را در انحصار دولت مركزى قرار مىدهد و دولتهاى عضو را
مشمول حقوق داخلى و مستحيل در جامعۀ كل مىكند؛
3 - اساساً دولتهاى عضو نسبت
به يكديگر برابرند و روابط آنها با يكديگر همانند دولت با دولت است، نه بر حسب
بزرگى و كوچكى و يا زيادى و كمى جمعيت.
بر اين قاعده استثنائاتى وارد
است براى مثال در اتحاد جماهير شوروى سابق، تعداد نمايندگان جمهورىهاى فدراتيو در
شوراى عالى اتحاد با يكديگر برابر نبودند؛
4 - قوه قضاييه، در كشور
فدرال اهميت ويژهاى دارد.
يعنى علاوه بر وظايف قضايى
مرسوم بايد در دعاوى و تعارضات ناشى از اختلاف دول عضو با يكديگر يا با دولت مركزى
تصميم بگيرد. چراكه اينگونه اختلافها جنبۀ دعاوى بين المللى ندارد، تا از راههاى
ديپلماتيك يا بر اساس حقوق بين المللى به حل و فصل آن پرداخت و بلكه بايد بر اساس قانون
اساسى فدرال و از رهگذر حقوق داخلى به آن رسيدگى شود. افزون بر آن اختلافهاى ياد
شده از راههاى ادارى هم قابل حل نيست، چراكه دول عضو، مادون دولت فدرال به شمار
نمىآيند تا با يك تصميم يا دستورالعمل بتوان مسائل را حل و فصل كرد. پس قوه
قضاييه در آن دخالت مىكند و تصميم مقتضى را اتخاذ مىكند.
منابع
1 - بايستههاى قانون اساسى /
92-90؛ درآمدى بر فقه سياسى / 291.
كلّ← بارتكفل
كلام سياسى
كلام سياسى تعليمات سياسى است
كه از وحى الهى ناشى مىشود. يكى از حوزههاى انديشۀ سياسى اسلام، «كلام سياسى»
است. اين حوزه همانند فقه سياسى، از جمله عرصههاى تفكر سياسى مسلمانان است كه در درون
خود تمدن اسلامى، شكل گرفته و رشد كرده است. علم كلام علمى است با ويژگىهاى كامارۀ
اسلامى و متعلق به همۀ مسلمانان. از اين رو، «كلام سياسى» نيز يكى از عرصههاى
تفكر سياسى اسلامى است كه به سنت اسلامى تعلق دارد. مىتوان براى كلام سياسى، همتايانى
در تفكر غرب يافت كه از آن به «الهيات سياسى» تعبير مىكنند. البته آن چه در غرب به
عنوان الهيات مىشناسيم، از كلام اسلامى متمايز است و بر اين اساس، آنها همسان
نيستند. كلام سياسى به بيان آرا و انديشههاى كلامى مسلمانان در باب سياست و زندگى
اجتماعى مىپردازد. (1)
كلام سياسى منشعب از علم كلام
است و دو نتيجه، ويژگيها و خصايص علم ى كلام هم در آن وجود دارد.