مىپردازد. البته در اين
ويژگى، كلام سياسى نقلى نيز با فقه سياسى مشترك است. تمايز فقه سياسى و كلام سياسى
نقلى به موضوع و غايت اين دو بر مىگردد. در حالى كه فقه سياسى دغدغۀ كشف و اثبات
حكم تكليفى را بر عهده دارد، كلام سياسى نقلى بيشتر به اثبات نقلى ديدگاههاى كلامى
دين و شارع دربارۀ مسائل سياسى مىپردازد.
در جهان مسيحيت نيز تعاريفى
از «الهيات سياسى» صورت گرفته كه با كلام سياسى (كه خاص تفكر اسلامى است) متناظر
هستند. براى نمونه، مىتوان به تعريف اشتراوس اشاره كرد. مترجم متن اشتراوس در
برابر واژۀ لاتين«Political theology»از
واژۀ «كلام سياسى» استفاده كرده و در نتيجه، تعريف اشتراوس را جنين ترجمه كرده
است. «آنچه ما از كلام سياسى مىفهميم، تعليمات سياسى است كه از وحى الهى ناشى مىشود.
(4) به هر حال، اشتراوس نيز در تعريف خود، بر نشأت گيرى آموزههاى الهيات سياسى از
وحى اشاره كرده است. البته جنين تعريف را اگر بخواهيم در سنت اسلامى مد نظر قرار
دهيم، فقه سياسى را هم در بر مىگيرد. تعريف مزبور مىتواند در نهايت، كلام سياسى
نقلى را در بر بگيرد، اما مباحث كلام سياسى عقلى از آن خارج خواهند ماند. از اين
رو، اين تعريف جامع و مانع با توجه به ويژگىهاى علم كلام، مىتوان كلام سياسى را
به اين صورت تعريف كرد: كلام سياسى شاخهاى از علم كلام است كه به توضيح و تبيين
آموزههاى ايمانى و ديدگاههاى كلان دين در باب مسائل و امور سياسى مىپردازد و از
آنها در قبال ديدگاهها و آموزههاى رقيب دفاع مىنمايد».
در اين تعريف، سعى شده سه
ويژگى علم كلام ملحوظ شوند: ارتباط با عقايد ايمانى، ويژگى تبيينى و توضيحى كلام،
و ويژگى دفاعى آن. موضوع كلام سياسى را هم مىتوان «عقايد سياسى دينى» دانست.
جنين موضوعى متناظر با موضوع
برگزيده علم كلام است كه در آن «عقايد دينى» محوريت دارند. وجه جامع بودن اين
موضوع به شمول آن بر آموزههاى سياسى دينى بر مىگردد كه مرتبط با اصول اعتقادى
است. وجه مانعيت آن هم در خارج شدن مباحث فقه سياسى است كه به فروع دين بر مىگردد
و بيشتر به تكاليف جزيى در عرصۀ سياسى مربوط مىشود. مراد از «عقايد دينى» در
اينجا، نگرش كلان دين به امور گوناگون است. از اين حيث، عقايد دينى تنها اصول
اعتقادى دينى را در بر نمىگيرند، بلكه هر ديدگاه كلانى را كه به نگرش دين به امور
دنيوى و اخروى و امور انسانى تعلق دارد، شامل مىشود. به دليل تكثر روشى علم كلام،
كه متناسب با شرايط و موقعيتهاى گوناگون، از روشهاى متنوعى در علم كلام بهره
گرفته مىشود، كلام سياسى نقل و عقلى، هر دو در اين تعريف جاى مىگيرند.
براى شناسايى جايگاه كلام
سياسى در انديشۀ سياسى اسلام، لازم است آن را با گرايشهاى سياسى مشابه در انديشۀ
سياسى اسلام مقايسه كنيم. همچنين مىتوان از راه بررسى ضرورت پرداختن به كلام سياسى
در عصر حاضر، جايگاه و اهميت آن را در انديشۀ سياسى معاصر اسلامى نشان داد. نزديكترين
گرايشها به كلام سياسى در سنت اسلامى، فلسفه سياسى و فقه سياسى هستند. البته نسبت
اين حوزههاى سياسى به نسبت كلان فلسفه، فقه و كلام در سنت اسلامى بر مىگردند و با
شناسايى اين نسبت كلان، نسبت حوزههاى مطالعاتى سياسى هم روشن خواهد شد.
كلام سياسى بيشترين نسبت را
با فلسفه سياسى دارد.
همانند همپوشى موضوعى فلسفه و
كلام و سنت اسلامى، در عرصۀ تفكر سياسى هم مىتوان بين كلام