زندگى مىكنند و بخشى از آنها
فرمانروا و بخشى ديگر فرمانبردارند؛
2 - دولت مجموعهاى از افراد
ساكن، در سرزمين معينى است كه داراى سازماندهى مشخصى است كه به جامعه در برابر
افراد، اقتدار عالى و حاكميتى برتر بخشيده است؛
3 - دولت نوعى تشكل قانونى
براى يك ملت است؛
4 - دولت جمعيتى متشكل از
افرادى است كه در يك سرزمين سكونت گزيده و به حاكميت اكثريت و يا اقتدار عالى
گروهى تن دادهاند؛
5 - دولت ملتى سازمانيافته
است كه برابر قانون سر تسليم فرود آورده و در يك سرزمين زندگى مىكنند؛
6 - دولت جمعيتى بزرگ از
مردمند كه بهطور مستمر در يك سرزمين از حكومتى سازمانيافته كه موجوديت جامعه و
اداره آن و تأمين مصالح عمومى آن را برعهده گرفته، اطاعت مىورزند؛
7 - دولت نوعى تشكل معنوى است
كه براساس قانون، ملتى را در يك سرزمين سازماندهى مىكند و داراى اقتدار عالى و
عمومى است.
اختلاف تفسيرهاى گوناگون از
مفهوم دولت ناشى از اهتمامى است كه مفسران در مورد هر كدام از اركان و اجزاى تشكيل
دهندۀ دولت دارند و با برجسته كردن و پررنگ جلوه دادن ركن مورد نظر خود، تعريفى
را برگزيدهاند. در يك نگاه جامع دولت داراى اركان زير است:
الف - جمعيت انسانى تشكل
يافته: ملت؛
ب - سرزمين مرزبندى شده؛
ج - هيأت حاكمه: حكومت؛
د - اقتدار عالى: حاكميت.
منبع
درآمدى بر فقه سياسى،
185-183.
دولت (از ديدگاه ابن ادريس)
از مجموع آراى فقهى ابن ادريس
مشخص است كه استخراج يك نظام فراگير سياسى و دولت مبتنى بر نظريه «ابن ادريس» نهتنها
امكانپذير بلكه اصولا واضح است كه حكومت از دو نهاد جداگانه برخاسته از خواست و
مشاركت عمومى مردم از يكسو و خواست و اقدام فقهاى جامع الشرايط از سوى ديگر تشكيل
مىشود و در قالب تقسيمبندى سه قوهاى كنونى حكومتها، در حقيقت قوۀ مجريه در
اختيار حاكميت عمومى ملت و دو قوۀ مقننه و قضاييه (افتاء و قضاوت) در اختيار
فقهاى جامع الشرايط قرار مىگيرد.
تذكر اين نكته در آراى سياسى
اين فقيه پر جرأت و مقتدر سده ششم هجرى مىتواند مفيد باشد كه ضرورت تشكيل نظام
فراگير و دولت در ديدگاه وى به دو صورت قابل توجيه است كه از مجموع آن دو، نظريه
انقلاب و انديشۀ انقلابى شيعه نيز مشخص مىشود.
الف - از راه مشاركت در نظام
جور (در مواردى كه مشروعيت دارد) و ايجاد دولت در دولت؛
ب - از راه انجام وظيفۀ
امر به معروف و نهى از منكر در بخشهاى اجرايى، افتايى و قضايى.
مفهوم اين سخن آن است كه در
هر دو حالت، بنابر وظيفه امر به معروف و نهى از منكر كه يك مسئوليت همگانى و در
بخشى بدون شرط اذن امام (ع) است، عموم مردم مكلف به ايجاد قدرت سياسى و تشكيل دولت
به يكى از دو شكل مذكور هستند و در آن بخش نيز كه احتياج به احراز اذن امام (ع)
است، بر فقهاى شيعه لازم است كه به يكى از دو صورت فوق، اقتدار و حكومت دينى را در
افتاء و قضاوت و تنفيذ احكام جزايى اسلام به اجرا درآورند. (1 و 2)