گفتار شخص فاسق، عواقب وخيم و
فاجعههاى جبران ناپذيرى به دنبال دارد كه رعايت مصلحت اجتناب از آن ايجاب مىكند
به خبر فاسق اعتماد نشود و پيرامون مفاد آن تحقيق هم به عمل آيد:(يا
أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ
تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ).
(45 و 46)
براى به دست آوردن مصلحت از
ديدگاه وحى دو راه مستقيم وجود دارد كه در اصطلاح علوم اسلامى از آن دو به كتاب و
سنت تعبير مىشود. قرآن و گفتار و كردار و هرگونه امضاى پيامبر (ص) و ائمه معصومين
(ع) بيانگر ديدگاه شريعت اسلام در زمينه مصحلت ها بوده و لسان شرع در تبيين مصلحت
محسوب مىشوند.
اعتقاد شيعه در مورد علم ائمه
معصومين (ع) مبنى بر ارتباط آنان از راه پيامبر (ص) به مفاد وحى موجب آن است كه
ائمه (ع) خود از مجارى وصول به وحى - هرچند غير مستقيم - محسوب شوند.
لسان شريعت را در مقام تبيين
مصلحت به دو صورت مىتوان به دست آورد: نخست از راه بيان احكام كه معلول مصالح
واقعى هستند و دوم از راه بيان مصالح احكام كه همان علتها و انگيزههاى احكام
هستند و به تعبيرى ديگر غايات، نتايج و فوايد احكام، همان انگيزههاى شرعى در
تشريع ماست. (1)
براى نمونه به مواردى از
مصلحت كه مورد تأكيد وحى است، اشاره مىكنيم:
اراده خداوند بر اين تعلق
گرفته كه بر شما آسان گيرد چون انسان ضعيف است و اگر به امور مشقت آميز تكليف شود،
از آن فرار مىكند.
-(يا
أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ
لِما يُحْيِيكُمْ....)(3) اى كسانى كه ايمان آوردهايد
اجابت كنيد دعوت خداوند و رسولش را وقتىكه شما را دعوت مىكند به چيزى كه موجب
حيات و احياى شماست.
بنابراين مهمترين مصلحت كه
همان طيبه و اخروى است، مدّ نظر دعوت انبيا و تكاليف الهى بود.
در روايات معصومين (ع) علاوه
بر دلالت برخى از آنان به تبعيت احكام الهى با مصالح و مفاسد و ذكر برخى از مصالح،
خود نيز مصداق خارجى عمل مصلحتى معصومين (ع) در صرفنظر كردن از حقوق خويش براى
مراعات مصلحت شيعيانشان مىباشد. امام على (ع) مىفرمايد: والى بايد سبب نظام امت
و عزت دينى و حافظ مصالحشان باشد. (4) همچنين امام باقر (ع) مىفرمايد: خداوند
متعال كه خالق انسانهاست مىداند