قوت خود باقى است و مىتوان
افراد مذكور را مورد تعقيب قرارداد؛
ب - مصونيت از تعرض و عدم پيش
بينى اندر قانون اساسى: اصل منع تعرض نسبت به نماينده نوع ديگرى از مصونيت به شمار
مىرود كه بر اساس آن نمايندگان در صورت اتهام و يا ارتكاب جرم ابتدا از هرگونه
تعقيب يا توقيف كه مانع از ايفاى وظيفه نمايندگى مىشود، مستثنا هستند. قبول اين
اصل به منزله اغماض و چشم پوشى نسبت به ارتكاب جرائمى است كه جامعه، مصرانه خواهان
مجازات مرتكب آن است.
اصل مذكور در بادى امر قابل
توجيه به نظر نميرسد و در افكار عامه به عنوان يك نوع امتياز طبقاتى مذموم جلوهگر
مىشود. ايفاى وظايف خطير نمايندگى چنان است كه احتمالا نماينده را در مقابل توطئهها
و صحنهسازى هاى مجرمانه قرار داده و بهطور غيرمستقيم وى را از حضور در پارلمان و
فعاليت پارلمانى باز دارند.
بر اساس چنين مصلحت انديشى
سياسى است كه موضوع منع تعرض و مصونيت كيفرى نمايندگان وجهه منطقى به خود مىگيرد،
كه البته چنين امرى در قانون اساسى جمهورى السلامى ايران پيش بينى نشده است.
مخالفان مطلق مصونيت پارلمانى
معتقدند: اين نوع امنيت بىحساب، موجب سوءاستفاده از آزادى مىشود و امكان
دادخواهى را از كسانى كه حقوقشان توسط نماينده، پايمال و تضييع مىشود، سلب خواهد
كرد.
موافقين مشروط مىگويند:
مصونيت نماينده در اظهارنظر و دادن رأى به هنگام انجام وظيفه مىتواند منطقى و
معقول باشد، ولى براى جلوگيرى از سوءاستفاده از اين آزادى، بايد مسئوليت محاكمه و
دادرسى را در موارد اتهام برعهده خود مجلس گذاشت.
گرچه براساس اين نظريه، قاضى
و مدعى عليه، يكى است، ولى مجلس مىتواند با انتخاب جمعى از نمايندگان، براى
رسيدگى به اتهامات نمايندگان خاطى مناسبترين راه را براى ممانعت از سوءاستفاده از
مصونيت پارلمانى اتخاذ كند و با سلسلهمراتب مجازات، از قبيل اخطار، توبيخ، زندان
(خاص پارلمان) و محروميت از رأى، نماينده خاطى را كيفر دهد.
امكان عزل نماينده، در مواردى
كه صلاحيت لازم نمايندگى را از دست مىدهد، در عين اينكه مقتضاى نيابت و وكالت است
و از آثار حقوقى وكالت محسوب مىشود، اصولا نمايندگان را كنترل و آنها را متكى و
مقيد به افكار عمومى و ملزم به مراعات وجدان عمومى جامعه مىكند و اصلا بدون عزل،
ابقاى نمايندگى بدون داشتن شرايط نمايندگى، لغو و بيهوده است.
مخالفان مطلق عزل مىگويند،
امكان عزل نماينده، موجب تزلزل و احساس نا امنى است و خود عامل سلب آزادى
نمايندگان بوده و در نهايت به سلب استقلال آنان خواهد انجاميد.
عدهاى نيز معتقدند كه مىتوان
با تفويض اين مسئوليت به خود مجلس و دو درجهاى كردن آن (اول اخطار سپس عزل) بين
كنترل آزادى نمايندگان و تأمين ثبات و استقلال آنها رابطه مثبت ايجاد كرد و آن دو
را در عمل تحقق بخشيد. (3 و 2)
يكى از نهادهاى سياسى -
اقتصادى فقه اسلامى براى فقرزدايى، پديده مضاربه است. مضاربه عقدى است كه به موجب
آن يكى از متعاملين سرمايه مىدهد با قيد اينكه طرف ديگر با آن تجارت كرده و در
سود آن