ويژهاى برخوردار بود و با تعيين
فرمانده براى هر منطقه و ايالت مسئوليتهاى اجرايى اين نهاد مشخص مىشد.
تعيين امير و فرمانده نظامى
اختصاص به نيروهاى اعزام براى عمليات جنگى نداشت، بلكه در ميان هيأتهاى اعزامى
براى اداره ايالتها كه اغلب از سه نفر تشكيل مىشد، يكى از آنها مسئوليت فرماندهى
نظامى را بر عهده داشت؛
2. نهاد تقنينى (تبليغ
احكام): يك عضو هيأت اعزامى همواره كسى بود كه به احكام آشنايى داشت و مسئوليت
آشنا كردن مردم با احكام الهى را بر عهده مىگرفت. گاه همين فرد مسئوليتهاى قضايى
را هم بر عهده داشت؛
3. نهاد اجرا: در نظام ادارى
در عصر نبوى، مسئوليتها و سلسلهمراتب در كل امانت تلقى مىشد و احساس وظيفه اساس
اين نظام را تشكيل مىداد و به همين دليل سلسلهمراتب نظام بر امر و نهى كوركورانه
و مستبدانه متكى نبود و شورا در درون اين نظام كوچكترين فرد را به بالاترين شخصيت
آن ارتباط مىداد.
نظام ادارى عصر نبوى به تدريج
با نهاد چهارمى مجهز شد كه مأموران آن، عهدهدار جمعآورى زكات يعنى عمدهترين
منبع مالى دولت مدينه بودند و به آنها جابى گفته مىشد.
جابيان تحت امر هيچكدام از
نهادهاى سهگانه ايالتها نبودند و زير نظر شخص پيامبر (ص) به وظيفه جمع آورى
درآمدهاى عمومى دولت مدينه اشتغال داشتند. جابيان توسط شخص پيامبر (ص) مورد
حسابرسى قرار مىگرفتند. (4)
آسيب شناسى نظام ادارى از اهم
مسائل نظام ادارى در انديشه اسلامى است به همان اندازه كه نظام ادارى اسلام شرايط
و ضوابط مكتبى و توانايىهاى تخصصى و علمى لازم را دارد به تناسب كمبود، يا ضعف
اين شرايط و توانايىها آفت هايى دامنگير نظام ادارى مىشود كه اگر شناخته و پيشگيرى
نشود، نظام ادارى نهتنها توان انجام مسئوليتهاى خود را از دست مىدهد بلكه به ضد
خود تبديل مىشود و به جاى گرهگشايى از جامعه بر مشكلات آن مىافزايد.
مسئوليت نظام ادارى، توانى
است كه همه انسانها آن را دارند ولى وقتى تناسب مسئوليت با توانايى از نظر تعهد و
علم به هم خورد، ناگزير زمينه رشد آفتهاى نظام ادارى فراهم مىشود. اهم آفات نظام
ادارى بهطور اختصار به اين صورت مىشود:
1. سستى ايمان:
ايمان داراى سلسلهمراتب
متفاوتى است. رسول اكرم (ص): «الايمان قول و عمل يزيد و ينقص» هرگاه آفت سستى
ايمان در نظام ادارى ظاهر گردد نهتنها صلاحيت چنين مديرى مورد ترديد قرار مىگيرد،
اصولا از آنجا كه انگيزههاى عمل انسان بىايمان يا سست ايمان با انگيزههاى عمل
انسان با ايمان يا قوى الايمان متفاوت است و از نظر كمى و كيفى در نفس عمل اثرات
متفاوتى دارند و نيز در ميزان تواناى مدير، اثر مستقيم دارد، ناگزير نظام ادارى
اسلامى بايد با آن به عنوان يك آفت مبارزه كرده و به همين دليل است كه اسلام بر
جهاد اكبر و خودسازى و تربيت معنوى و ارتقاى ايمان تأكيد كرده است؛
2. ضعف بينش علمى:
مديريت هر سازمان به تناسب
گستردگى و پيچيدگى سازمان خود بايد به ميزان علم و تخصص تجربه بيفزايد