responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 158

و نيز مى‌فرمايد:

«الْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَ المُعينُ لَهُ و الرَّاضى‌ بِه‌ شُرَكاءٌ» [1]

ستمكار و يارى كننده او و راضى به عمل او شريك يكديگرند.

در گسترش و توسعه ظلم، تنها ستمگر مسؤول نيست؛ بلكه كسانى كه با اظهار رضايت از ظلم مشوّق ظالم هستند و يا او را در انجام ظلم يارى مى‌دهند نيز نقش مؤثرى دارند از اين رو مسؤوليت آن متوجه همه آنان خواهد شد و در نتيجه ستم شريك هستند.

امام جواد عليه السلام مردم را از اين كه با دستگاه خلافت همكارى داشته باشند و مورد اعتماد ستمكاران و خيانت پيشگان قرار گيرند نهى مى‌كرد و مى‌فرمود:

«كَفى‌ بِالمُؤمِنِ خِيانَةً أنْ يَكُونَ أَميناً لِلْخَوَنَةِ» [2]

(دليل بر) خيانت انسان مؤمن همين بس كه مورد اعتماد خائنان باشد.

برخورد و اعلام انزجار

پيشواى نهم عليه السلام نه تنها در گفتار بلكه در رفتار و روش نيز بر اين موضع تأكيد مى‌ورزيد و به مناسبتهاى مختلف مخالفت و انزجار خود را از مأمون، دستگاه خلافت و وابستگان به آن اعلام مى‌كرد.

اولين برخورد امام (ع) با مأمون عباسى روزى بود كه- پس از احضار امام (ع) به بغداد- مأمون براى شكار بيرون مى‌رفت؛ مركب خليفه در مسير خود از كنار كودكانى گذشت كه مشغول بازى بودند، امام جواد عليه السلام نيز در كنار آنان ايستاده بود. تمامى كودكان با مشاهده موكب مأمون از سر راه گريختند جز امام عليه السلام. مأمون به او نزديك شد و گفت: اى پسر! چرا همانند كودكان ديگر فرار نكردى؟

امام عليه السلام: نه راه تنگ بود كه بخواهم با رفتنم آن را براى تو بگشايم و نه گناه و جرمى داشتم تا از ترس آن فرار كنم.

مأمون از گفته و سيماى امام (ع) شگفت زده شد. پرسيد: نامت چيست؟


[1] - همان

[2] - بحارالانوار، ج 78، ص 364

نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 158
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست