نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد جلد : 1 صفحه : 87
«على بن جعفر» عموى پدر امام جواد (ع) نيز با آنكه از
نظر سنى بسياربزرگتر از پيشواى نهم بود و از نظر فضل و مراتب علمى و كمالات معنوى نيز
در حد بالايى قرارداشت، دربرابر امام جواد (ع) آنچنان تواضع و فروتنى مىكرد كه گاه
مورد اعتراض ديگران قرار مىگرفت. [1]
يكى از فرزندان امام كاظم (ع) به نام حسن مىگويد:
من در مدينه خدمت امام جواد (ع) بودم، على بن جعفر نيز
حضور داشت. طبيب آمد تا امام (ع) را نيشتر بزند. على بن جعفر برخاست و گفت: سرور من!
اجازه دهيد نخست از من شروع كند تا پيش از شما من تيزى آهن را بچشم.
(طبيب از اين برخورد تعجب كرد) من به او گفتم: او عموى
پدر ابوجعفر است. سپس رگش را زد و بعد از او امام (ع) را نيشتر زد.
هنگامى كه امام (ع) برخاست برود، على بن جعفر كفشهاى آن
حضرت را جفت كرد. [2]
در روايتى ديگر، على بن جعفر در جواب مردى كه از جانشينى
امام رضا (ع) پرسيد، جواب داد:
- فرزندش ابوجعفر.
- تو با اين سن و سال و مقامى كه دارى و فرزند جعفر بن
محمد هستى، چنين سخنى در مورد اين پسر مىگويى!؟
- من تو را جز شيطان نمىبينم.
سپس محاسن خود را گرفت و دستها را به آسمان بلند كرد و
گفت: چه مىتوان كرد وقتى خداوند اين (كودك) را براى منصب امامت شايسته يافته ولى
(صاحب) اين محاسن سفيد را شايسته آن ندانسته است. [3]
3- زيارت و صلوات امام جواد (ع)
در زيارت و صلوات مخصوص آن حضرت كه مرحوم محدث قمى از
شيخ مفيد نقل مىكند درباره جلالت و عظمت شأن آن بزرگوار آمده است:
سلام بر تو اى ابا جعفر كه بزرگوار و پرهيزكار و پيشواى
وفادارى، سلام بر تو اى شخص