نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد جلد : 1 صفحه : 99
را كه در سرنوشتش رقم خورده بود كه قافله انسانيت را در
سنين خردسالى رهبرى كند، براى پذيرش آن مسؤوليت مهم آماده كرد. «كلثم بن عمران» مىگويد:
در شب ولادت ابوجعفر (ع)، امام رضا (ع) تا به صبح در كنار
گهواره فرزندش بود و با وى نجوا مىكرد و اين برنامه چند شب ادامه يافت. به او گفتم:
فدايت شوم مردم نيز فرزنددار مىشوند ولى چنين نمىكنند. آيا بر او تعويذ مىخوانى؟
آن حضرت فرمود: واى بر تو! اين تعويذ نيست بلكه او را از علوم الهى سيراب مىگردانم».
[1]
و اين جاى شگفتى نيست؛ زيرا كه خداى سبحانى كه او را برگزيده
و به او اهليت و شايستگى آن مقام بلند را عطا كرده است، چرا قدرتِ فرا گرفتن تمامى
علوم امامت را از پدر، در آن مدت اندك به او ندهد؟
امام هشتم (ع) در زمان حيات چه در مدينه و چه در خراسان
در راهنمايى و رهبرى فرزند گرامىاش نهايت تلاش را داشت. آن حضرت به هنگام دورى از
خانواده به وسيله پيك مخصوص [2] و نامه با امام جواد (ع) ارتباط داشت و تذكرات لازم
را يادآور مىشد.
«محمد بن عيسى» مىگويد: در ديوان «ابن عباد» بودم. نوشتهاى
را ديدم كه از آن نسخه برمىداشتند. پرسيدم اين چيست؟ گفتند: نامه امام رضا (ع) است
كه از خراسان براى فرزندش امام جواد (ع) ارسال كرده است. آن حضرت نوشته بود:
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند تو را مدتى طولانى
باقى گذارد و از شر دشمنت محفوظ بدارد. اى فرزندم، پدرت به قربانت، آنچه نزد من بود
براى تو تفسير نمودم و اختيارات مالى خود را به تو واگذار كردم در حالى كه زنده و صحيح
و سالم هستم، اميدوارم كه خداوند به تو توفيق عنايت فرمايد كه به بستگان و دوستان موسى
و جعفر (كه خدا از آنان راضى باد) نيكى و بخشش كنى.
اما سعيده زنى است كه در صفت بخل حزمى قوى دارد و اين
صحيح نيست. خداوند مىفرمايد: «كيست كه به خدا «قرض الحسنهاى» دهد، (و از اموالى كه
خدا به او بخشيده،