responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 100

قبیحه

قبیحه کنیز متوکل علی الله عباسی و مادر دو فرزندش معتزبالله و اسماعیل است. او رومی تبار بود و از فرط زیبایی و برای چشم زخم نخوردن، از باب تضاد در نام گذاری، قبیحه (زشت) خوانده شد. او بر تصمیم گیری های متوکل و حکومتش نفوذ بسیاری داشت؛ متوکل را واداشت که، پسرش معتز را بر منتصر در ولایت عهدی مقدم کند. منتصر نیز از کنیزی رومی به نام حبشیه زاده شده بود. قبیحه آن قدر جواهرات جمع کرد که بی سابقه بود. هنگامی که پسرش معتز به دلیل ناتوانی در پرداخت حقوق سپاهیان در سال 255ق کشته شد، اموال او (قبیحه) نیز مصادره شد. قبیحه پس از عمری سرشار از رویدادهای سیاسی در سامرا از دنیا رفت.(6)

مزنی (اسماعیل)

ابوابراهیم، اسماعیل بن یحیایِ مزنی، از پیشوایان فقه و حدیث بود. او به مزینه (یکی از قبایل یمن) منسوب بود. در سال 199ق به مصر رفته، نزد شافعی به آموختن فقه پرداخت و یکی از شاگردان نزدیک و داناترین کسان درباره مبانی مذهب استادش شد، تا جایی که شافعی درباره اش گفت: «مزنی، یاور مذهب من است.» تألیفات او برمحور مذهب شافعی است. بسیاری از علمای عراق و خراسان از او بهره ها بردند. مزنی مجتهدی پرهیزگار، اهل مناظره، صاحب استدلال های قوی و استوار، پیشوای شافعی ها در زمان خود و مستجاب الدعوه بود. المختصرالصغیر که شافعی ها به آن استناد و آن را شرح می کنند، کتاب های الوثائق، الجامع الصغیر، المنثور، المسائل المعتبره و الترغیب فی العلم از آثار اوست. مزنی در 89 سالگی درگذشت.(7)

یونس صدفی

ابوموسی، یونس بن عبدالأعلی بن یوسف صدفی مصری، فقیه، محدث و از مشایخ حدیث و قرائت بود، و ریاست دانش در مصر به او رسید. او دانا به اخبار و حدیث و شاگرد امام شافعی بود و از او حدیث آموخت. شافعی درباره اش گفت: «در مصر، عاقل تر از یونس ندیدم.» مُسْلِم، نسائی و ابن ماجه از او حدیث روایت کرده اند. در مصر زاده شد و در 94 سالگی در همان جا درگذشت.(8)

پی نوشت ها:

[1] جمعه اول محرم سال 264 = سیزدهم سپتامبر سال 877؛ چهارشنبه 22 ربیع الثانی سال 264 = اول ژانویه سال 878.

[2] نام ناحیه وسیعی در ذیل کوه های طبرستان، میان ری و نیشابور بود، «فرهنگ معین».

[3] طبقات الحنابله، ج 1، ص 199؛ تاریخ ابن اثیر، ج 7، ص 321؛ تاریخ بغداد، ج 10، ص 326؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 37؛ المنتظم، ج 5، ص 47؛ تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 577؛ تهذیب التهذیب، ج 9، ص 530؛ النجوم الزاهره ، ج 3، ص 38.

[4] تاریخ طبری و تاریخ ابن اثیر: حوادث سال های 243 ـ 263ق؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 45؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ج 1، ص 283.

[5] مؤلف، تاریخ وفات حسن بن مخلد را به غلط گزارش کرده است؛ خودِ مؤلف یادآور شده است: در سال 265 از وزارت برکنار شد؛ پس چگونه می توان وفات او را در سال 264 دانست؟! مورخان وفات او را در سال 269 گزارش کرده اند. (تهذیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 253؛ الاعلام، ج 2، ص 223).

[6] البدایة و النهایه، ج 11، ص 37؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 38؛ الاغانی، ج 9، ص 105؛ الدیارات، ص 98 و 108؛ المنتظم، ج 5، ص 48؛ ابن الساعی، اخبار النساء، ص 94؛ کحاّلة، اخبار النساء، ج 4، ص 185.

[7] وفیات الاعیان، ج 1، ص 217؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 380؛ الفهرست، ص 212؛ المنتظم، ج 5، ص 46؛شذرات الذهب، ج2، ص 148؛ طبقات الشافعیه، ج 2، ص 238؛ الاعلام، ج 1، ص 327؛ تاریخ التشریع الاسلامی، ص 258؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج3، ص 299.

[8] طبقات الشافعیة، ج 1، ص 279؛ وفیات الاعیان، ج 2، ص 417؛ حسن المحاضره، ج 2، ص 903؛ الاعلام، ج 10، ص345.

 

سال 265 ق = 878ـ879 م(1)

رویدادها

خلافت و وزارت

* برکناری و زندانی شدن سلیمان بن وهب و سپردن وزارت به ابوصقر اسماعیل بن بلبل.

* صفاریان درگذشت یعقوب لیث صفاری و جانشینی برادرش عمروبن لیث صفاری به جای او. عمرو به خلیفه معتمد عباسی ابراز وفاداری می کند. او نیز عمرو را بر آنچه در حوزه فرمانروایی یعقوب بوده می گمارد و امارت او را به رسمیت می شناسد.

حکّام نواحی

* عبیدالله بن عبدالله بن طاهر دوباره فرماندار بغداد می شود.

* مصر: احمد بن طولون غلامش یازمان را به ولایت طرسوس می گمارد.

ارتباط عرب ها با چین

* قیامی ویرانگر در اسکله بندر کانتون و دیگر اسکله های چین رخ می دهد و چینی ها بسیاری از عرب ها و مسلمانان را که به بندرهای چینی رفت و آمد می کردند، می کشند، اما این قیام ویرانگر ارتباط عرب ها با چین و جنوب شرقی آسیا را قطع نمی کند.

دیوان تَرَکه

* دیوانی تأسیس می شود که دارایی مردگانِ بیوارث به آن جا سپرده می شود.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 100
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست