نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 101
آبادانی
* مصر: ساختمان مسجد جامعِ احمد بن
طولون در قاهره به پایان می رسد.
وقایع نظامی
قیام ها
* زنگیان: ادامه قیام زنگیان
و نبرد با آنان در درگیری ها و نبردهای بی سرانجام.
* قیام قاسم بن مماه: قاسم در
اصفهان بر ضد دُلَف بن عبدالعزیز عجلی، امیر آن شهر قیام
کرده، پس از نبردی که دُلَف طی آن کشته می شود، بر اصفهان دست می
یابد. احمد بن عبدالعزیز عجلی، برادر دلف قیام را سرکوب
کرده، قاسم را می کُشد و خود امیر اصفهان می شود.
* قیام خجستانی ضد عمروبن لیث:
خجستانی پس از مرگ یعقوب لیث صفاری در نیشابور
اعلام استقلال می کند و در آن جا خطبه به نامش خوانده می شود. عمرو
برای نبرد با او، روانه می شود. آتش جنگ میان طرفین
شعلهور می شود و عمرو شکست می خورد.
درگذشتگان
* ابن خصیب* ابن دایه (یوسف)*
سعید بن حمید* یعقوبِ لیث صفاری
ابن خصیب
احمد بن ابونصر خصیب بن عبدالحمید
بن ضحاک، از مردم جرجان است. نخست، وزیر منتصر، سپس وزیر المستعین
شد. به خیره سری و بی باکی مشهور بود و در این زمینه،
داستان ها درباره او نقل شده است؛ از جمله آن که: روزی کسی سر راه او
را ـ که سوار بر اسب بود ـ گرفت و دادخواهی کرد. احمد پای از رکاب بیرون
آورد و با لگد به قلبش کوبید و او را کشت، لذا المستعین پس از برکناری
او، اموالش را مصادره و او را به جزیره «کرِیت» تبعید کرد. شاعری
در باره همین ماجرا گفت:
«به خلیفه بگو: ای پسر عموی
محمد! پای وزیرت را در غل و زنجیر کن!؛ که او لگد پران ]و چموش
[است.»
هارون الرشید، پدرش خصیب را
عامل خراج مصر کرده بود. ابونواس طی قصایدی از جمله قصیده
ذیل، هنگامی که نزدش رفت، او را ستود: «محبوبم که از خانه اش راهی
شدم، به من گفت: برایم سخت است که ببینم روانه می شوی.
آیا جز در مصر نمی توانی
برای دولتمند شدن، راه دیگری بیابی؟ اما برای
دولتمندی، راه های فراوانی هست.
در حالی که عجله داشتم و بوی
خوشی از این شتاب به مشام می رسید، شتابزدگی ام او
را نیز شتابزده کرده بود.
بدو گفتم: بگذار با سفر به شهری
که خصیب امیر آن است، به حسودانت بیفزایم!
اگر سرزمین مصر را زیارت
نکنیم، دیگر کدامین رادمرد را غیر از خصیب ببینیم؟
و اگر کاروان ما به مصر نرود به کجا رود؟
رادمردی که با دارایی
خود، ستایش ها را می خرد، زیرا گردش روزگار را خوب می
شناسد.
نه بخشش بر او پیشی گرفته و
نه در اختیار کس دیگری است؛ بلکه هر جا برود، بخشش در پی
او روان است.»
ابونصر خصیب پیش از اماراتش
در مصر، مسؤول تهیه آب وضو برای هارون الرشید بود.(2)
ابن دایه(یوسف)
ابوالحسن، یوسف بن ابراهیم
بغدادی، معروف به ابن دّایه، از موالی ابراهیم بن مهدی
عباسی و از آغاز در خدمت او بود. مادرش شیردهنده دایه ابراهیم
بود؛ لذا یوسف به ابن دایه نامور شد. پس از مرگ ابراهیم، به مصر
رفت. از نویسندگان زبردست و ثروتمند و از بخشندگان و مددکاران آن خطه بود که
بخشش هایش نهانی بود و به افراد ازپاافتاده و درمانده کمک های
کلان می کرد. در زمان او، احمد بن طولون امیر مصر شد. او علاوه بر
قدرت عظیمش در نویسندگی، حسابدار و دارای اطلاعاتی
در علوم ریاضی، اخترشناسی و طب بود و در این رشته ها تألیفاتی
دارد؛ از جمله: اخبارالطب؛ اخبارالمهدی؛ اخبارالمنجمین و کتاب الطبیخ
و المکافأة و حسن العقبی. ابن دّایه در 85 سالگی درگذشت.(3)
سعید بن حُمَید
سعید بن حمید بن سعید،
ادیب و شاعری پارسی نژاد بود. در سامرا زاده شد و در آستانه
جوانی به بغداد رفت و نزد ابن اعرابی به تعلم پرداخت. آن گاه به مذهب
معتزله گروید و یکی از بزرگان این مکتبِ فکری شد.
در ایام خلافت مأمون، از ادیبان و نویسندگان مشهورِ «دیوان
ها» بود. اخبار و اشعار خوشایند را از حفظ می خواند. زنی شاعر
به نام فضل عبدیه شیفته او شد و میان آن دو محبتی پدید
آمد که مدت ها ادامه داشت و نامه های شاعرانه و اشعار متعددی میان
آن دو رد و بدل شد. سعید علاوه بر تسلط بر نویسندگی و مهارت
بلاغی در
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 101