responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 118

صیمری

ابوالعنبس، محمد بن اسحاق بن ابراهیم صیمری (منسوب به «صیمره» ناحیه ای در اطراف بصره) شاعری خوش طبع بود که اشعارش سبکی استوار و معانی خوب داشت. او با علم ستاره شناسی آشنا بود. در کوفه زاده شد و به بغداد رفت و سپس به سامرا روی آورد و در آن جا منجم و ندیم متوکل و معتمد عباسی شد.

الرد علی المنجمین، فی احکام النجوم، فی المدخل الی صناعة التنجیم و فی الکیمیاء از آثار اوست.(10)

غلام خلیلابوعبدالله احمد بن محمد بن غالب بن خالد بن مرداس باهلی بصری، معروف به غلام خلیل در بغداد می زیست و در آن جا حدیث می گفت و به نام پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) احادیثی جعل می کرد. هنگامی که از او پرسیدند: این احادیث نرم و لطیف چیست که آنها را نقل می کنی؟ پاسخ داد: آنها را جعل کرده ایم تا دل عامه مردم را به آنها نرم کنیم. ابوداوود سجستانی و دارقطنی احادیث او را رد می کردند.(11)

منذر اموی

ابوالحکم، منذر بن محمد بن عبدالرحمان بن حکم بن هشام اموی، از امیران دولت اموی در اندلس بود. مادرش ام ولد (کنیزی آزاد شده) به نام اثل بود. هنگامی که بزرگ شد، پدرش او را برای نبرد و فتح اعزام کرد و او نیز موفق و پیروز گردید. پس از مرگ پدرش در سال 273ق امیر اندلس شد. به سپاهیان عطایا و صله ها بخشید و نزد اهل قرطبه محبوبیت یافت و در آن سال رعایا را از پرداخت عُشْر (یک دهم درآمدهای کشاورزی) معاف کرد.

او مردی بخشنده و ادب دوست بود و به شاعران پاداش می داد، ولی ـ همان گونه که نویسنده المغرب فی حُلِّی المغرب می گوید ـ اخلاقی تند داشت و به سختی مجازات می کرد. هنگامی که عمر بن حفصون را در قلعه ببشتر محاصره کرده بود، در سن 46 سالگی درگذشت و نسلش منقرض شد. دوران حکومت او 23 ماه بود. به نقلی برادرش عبدالله که همراه او بود، از دستش به تنگ آمد و خواست از او راحت شود. لذا حجامتگر را به کشتنش تشویق کرد. او نیز با نیشتری زهرآلود، منذر را هنگام محاصره قلعه ببشتر حجامت کرد و او در اثر آن زهر درگذشت و برادرش عبدالله به جایش نشست.(12)

امام مهدی منتظر(عج)

ابوالقاسم محمد بن حسن (عسکری) بن علی(هادی) آخرین امام از دوازده امام شیعه امامیه است و نزد آنان به مهدی منتظر، حجة و صاحب سرداب معروف است. در سامرا به دنیا آمد و در پنج سالگی او، پدرش رحلت کرد. در نه سالگی وارد زیرزمینی در خانه پدرش در سامرا شد و دیگر از آن خارج نشد.

ابن خلکان می گوید: «شیعیان، منتظر ظهور او در آخرالزمان هستند و منتظرند با همان سنی که داخل زیرزمین شده است از آن جا خارج شود. درباره سن حضرت هنگامی که داخل زیر زمین شد، اختلاف است؛ گروهی معتقدند ایشان در نه سالگی به زیرزمین رفت و عده ای آن را در ده سالگی و برخی نیز این واقعه را در نوزده سالگیِ آن حضرت می دانند.(13) (14)

پی نوشت ها:

[1] پنج شنبه اول محرم سال 275 = شانزدهم مـه سال 888؛ چهارشنبه بیست و چهارم شعبان سال 275 = اول ژانویه سال 889.

[2] حضرت مهدی(عج) از بدو تولد به دلایل امنیتی و حفظ وجود آن حضرت، از دید مردم مخفی نگه داشته می شد. شیخ مفید می نویسد: به دلیل مشکلات آن دوران و جستوجوی شدید سلطان وقت و کوشش بی امان برای یافتن واپسین حجّت خدا، ولادت آن حضرت برهمگان مخفی ماند و آن حضرت دو غیبت داشته است که ما در پاورقی زندگی آن حضرت که مولف پس از این می آورد، یاد آور شده ایم. بنابراین پنهان شدن آن حضرت در سن 9 سالگی بی اساس است. (الارشاد، ج2، ص 336). م.

[3] به اعتقاد شیعه، آن حضرت زنده است و در غیبت به سر می برد.م.

[4] طبقات الاطباء، ص 255؛ اخبار الحکماء، ص 128 و 148؛ طبقات الاطباء، ص 71.

[5] وفیات الاعیان، ج 3، ص 374؛ الفهرست، ص 205؛ الاغانی، ج 8، ص 362؛ معجم الادباء، ج 5، ص 459؛ مجله العربی( سال 1965، شماره 82) ص 96؛تراث الاسلام، ص 483.

[6] البدایة و النهایه، ج 11، ص 54؛شذرات الذهب، ج 2، ص 166؛ العبر، ج 2، ص 54.

[7] طبقات الشافعیه، ج 2، ص 293؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 54؛ تاریخ بغداد، ج 9، ص 55؛شذرات الذهب، ج 2، ص167؛ طبقات الحنابله، ج 1، ص 159؛ العبر، ج 2، ص 54؛ المنتظم، ج 5، ص 97؛ وفیات الاعیان، ج 2، ص 404؛ تذکرة الحفاظ، ص 591؛ الفهرست، ص304؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 186؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: ابوداوود؛ مجلة العربی(سال 1966، شماره 86)، ص 114؛ الاعلام، ج 3، ص 182؛ التهذیب، ج 2، ص 224.

[8] طبقات الاطباء، ص 267؛ابن جلجل، طبقات الاطباء و الحکماء، ص 70؛ قفطی، ص 122؛ تراث اسلام، ص 365، 454، 456، 497، 501.

[9] المنتظم، ج 5، ص 93؛ معجم الادباء، ج 3، ص 632؛ إنباه الرواة، ج 1، ص 191؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 1، ص 108؛ تاریخ بغداد، ج 7، ص 296؛ فرّوخ،تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 327.

[10] الفهرست، ص 151 و 278؛ تاریخ بغداد، ج 2، ص 238؛ معجم الادباء، ج 18، ص 8 و فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج 3، ص 326.

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 118
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست