نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 126
فیِ الفصد، کتاب فی النبض،
کتابی که در آن اقوال جالینوس را درباره نوشیدنی ها نقل
کرده است و...از آثار اوست.(3)
بلاذری
ابوالعباس (یا ابوالحسن و یا
ابوجعفر) احمد بن یحیی بن جابر بن داوود بلاذری بغدادی،
تاریخ نگار، نسب شناس و سراینده اشعاری زیبا بود. مأمون
را مدح کرد و همنشین متوکل و از خواص و نزدیکان او بود و نزد معتز
محبوبیت و جایگاه بسیار والایی یافت و از طرف
او دستور یافت که به تربیت و تعلیم فرزندش عبدالله بپردازد.
بلاذری با کتابش فتوح البلدان
شناخته شده است؛ گرچه آثار دیگری دارد؛ از جمله: تاریخ الاشراف
که بخش هایی از آن به نام انساب الاشراف منتشر شده است. هم چنین
کتاب ناتمامی به نام البلدان الکبیر از او به جا مانده است. بلاذری
به بلاذر - دانه ای است که برای تقویت حافظه خورده می شود
- منسوب است. نقل می کنند: بلاذری در اواخر زندگی از این
دانه ها خورد و چه بسا در خوردن آن زیاده روی می کرد، لذا دچار
وسواس و جنون خفیف شد و او را به تیمارستان بردند و در آن جا بستند تا
آن که درگذشت.
مرزبانی و ابن ندیم معتقدند
پدربزرگش بود که بلاذر خورد و دچار جنون شد و به تیمارستان منتقل شد و تا
زمان مرگش در آن جا بستری بود.(4)
ترمذی (محمد)
ابوعیسی، محمد بن عیسی
بن سورة بن موسی بن ضحاک سلّمی ترمذی، از پیشوایان
و حافظان حدیث، اهل ترمذ (یکی از شهرهای ماوراءالنّهر)
بود و بدان جا منسوب شد. نزد بخاری شاگردی و تحصیل علم کرد و در
روایت از بعضی مشایخ حدیثِ استادش، با استادِ خود هم نظر
بود. برای به دست آوردن حدیث، به خراسانِ بزرگ، عراق و حجاز مسافرت
کرد. او به حفظ، امانت و دانایی نامور شد. احمد بن حنبل و ابوداوود
سجستانی از مشایخ او هستند. او کتاب الجامع (از جمله کتاب های
ششگانه معتبر نزد اهل سنت است) را تصنیف کرد و در آن، انواع دلایل ضعف
حدیث را که مورد استفاده فقیه قرار می گرفت، جمع آوری
کرد.
ترمذی در کتاب خود، نخست احادیث
را ـ که بیشترشان فقهی است ـ نقل می کند، آن گاه استادان و
سلسله راویان آنها و صحابه ای را ذکر می کند که این احادیث
را نقل کرده اند و سپس احادیث صحیح را تقویت و تأیید
و احادیث ضعیف را تضعیف می کند، و روشن می کند که
کدام یک از فقیهان به این احادیث عمل کرده اند و کدام یک
عمل نکرده اند. بنابراین، جامعِ او، جامع ترین کتاب های سنن و
سودمندترین آنها برای محدّثان و فقیهان است. هم چنین کتاب
الشمائل النبویه و العلل در علم حدیث از آثار اوست. او پس از آن که در
شهرها و سرزمین های مختلف درپی یافتن روایات صحیح
از افراد موثق، در سیر و سفر بود، روزهای پایانی زندگی
را با نابینایی سرکرد و در هفتاد سالگی درگذشت.(5)
سعید بن توفیل
وی پزشکی مسیحی
در دستگاه احمد بن طولون امیر مصر بود و در سفر و حضر او را همراهی می
کرد و با او اخبار و ماجراهایی دارد.(6)
المعتمدعلی الله
ابوالعباس، احمد بن جعفر (المتوکل علی
الله) ابن محمد (المعتصم) بن هارون الرشید عباسی، ملقب به المعتمدعلی
الله پانزدهمین خلیفه عباسی بود. مادرش امولد بود و فتیان
نام داشت. او در سامرا زاده شد و در سال 256ق دو روز پس از کشته شدن المهتدی
بالله پسر الواثق، خلیفه شد و 23 سال خلیفه بود.
دوران خلافتش آشفته و پُرتنش بود و حکام
و صاحبان نفوذ نصب و عزل می کردند. سررشته امور و زمامداری را به
برادرش سپرد و او را به الموفق بالله ملقب ساخت. او نیز تمام کارها را به
دست گرفته، دست برادرش را از هر کاری کوتاه کرد. در سال 269ق که خلیفه
از دست برادرش الموفق به تنگ آمده بود، با احمد بن طولون مکاتبه کرد و از او یاری
خواست. احمد بن طولون او را به مصر دعوت کرد و خود برای دیدارش به
دمشق رفت. معتمد نیز به بهانه تفریح و تفرج راهی سامرا شد؛ در
حالی که قصد رفتن به دمشق و دیدار ابن طولون را داشت. هنگامی که
از موصل می گذشت، امیر موصل، اسحاق بن کنداجمانعش شد و کاتب خود صاعد
بن مخلد را نزد الموفق فرستاد. سپس خلیفه را به بغداد باز گرداند و او را به
برادرش تحویل داد.
الموفق او را محجور و از ورودش به
دارالخلافه جلوگیری و دست او را از هرکاری کوتاه کرد؛ تا آن جا
که روزی معتمد به سیصد دینار نیاز داشت، ولی
نتوانست آن مبلغ را به دست آورد، لذا قطعه ذیل را سرود:
«آیا عجیب نیست کسی
مانند من حتی از دست یابی به چیزهای خرد و حقیر
نیز ناتوان باشد؟!
به نامش مالیات و خراج از سراسر
دنیا جمع شود، ولی از آن چیزی در دستش نباشد (و به او
نرسد).
همه اموال به سوی او روانه می
شود، اما او را از مقداری از آنچه
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 126