responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 136

سپس کشت. آن گاه حمدان تغلبی پدر حسین را که پیش تر به دلیل هم پیمان بودن با هارون زندانی کرده بود، آزاد کرد و پسرش حسین را به امارت قم و کاشان گماشت.(8)

پی نوشت ها:

[1] پنج شنبه اول محرم سال 283 = نوزدهم فوریه سال 896؛ شنبه 23 ذی القعده سال 283 = اول ژانویه سال 897.

[2] وفیات الاعیان، ج 3، ص 358؛ تاریخ بغداد، ج 12، ص 23 و 26؛شذرات الذهب، ج 2، ص 188؛ المنتظم، ج 5، ص 165؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 74؛ فرّوخ،تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 340؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 96؛ الاعلام، ج 5، ص 110؛ یادداشتهای استاد بدرالدین نعسانی درباره ابن الرومی؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 44؛ العصر العباسی الاول، ص 296 و 324؛ مجلة العربی (سال 1963، شماره 53)، ص 99 و 105؛ مجله العربی (سال 1974، شماره 185، ص 94؛ الفهرست، ص 165؛ مقدمه عباسی محمود العقاد بر دیوان ابن الرومی.

[3] وفیات الاعیان، ج 4، ص 343؛ معجم الشعراء، ص 402 و 403؛ معجم الادباء، ج 7، ص 61؛ تاریخ بغداد، ج 3، ص 170 و 179؛ الفهرست، ص 125؛ الاعلام، ج 7، ص 266؛ بروکلمان، ج 3، ص 134؛ فرّوخ،تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 338؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: ابوالعیناء.

[4] نفح الطیب، ج 3، ص 31، 45، 49 و 50؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 1، ص 148؛ الاعلام، ج 2، ص 69؛ فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج 4، ص 143.

[5] النجوم الزاهره، ج 3، ص 88 به بعد؛ الولاة و القضاة، ص 241؛ العبر، ج 4، ص 208؛ الاعلام، ج 2، ص 149.

[6] تاریخ ابن اثیر، ج 7، ص 457؛ تاریخ طبری، ج 10، ص 49 و 50؛ الاعلام، ج 2، ص 36.

[7]شذرات الذهب، ج 2، ص 182؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 74؛ حلیة الاولیاء، ج 10، ص 189؛ وفیات الاعیان، ج 2، ص429 و الاعلام، ج 3، ص 210.

[8] تاریخ طبری، ج 10، ص 39 به بعد؛ تاریخ ابن اثیر، ج 7، ص 466 به بعد.

 

سال 284 ق = 897ـ898 م(1)

رویدادها

* المعتضدبالله، عباسی دستور می دهد بر منبرها برای مردم نوشته ای خوانده شود که شامل لعن معاویة بن ابی سفیان و فرزندش یزید و تمجید از طالبیان به سبب خویشاوندی با پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)است. آن گاه از بیم روی آوردن مردم به طالبیان، این فرمان را لغو می کند.

* مردم طرسوس علیه کارگزار ابن طولون قیام می کنند و برای المعتضد دعوت می کنند و او غلامش غالب را بر آنان می گمارد.

وقایع نظامی

قیام ها

* اندلس: عمر بن حفصون بر شهر استجه چیره می شود.

درگذشتگان

* ابن جودی* بحتری

ابن جودی

ابوعثمان، سعید بن سلیمان بن جودی بن اسباط بن ادریس سعدی، از قبیله هوازن و از نسل کسانی است که در دوران فتح اندلس وارد آن جا شدند. او مردی دلاور، بی باک، بخشنده، سخنور و شاعر بود. پس از کشته شدن سوّار بن حمدون در سال 277ق رهبر قیسیان شد و بر مرکز «البیره» مسلط شد و امیر عبدالله بن محمد، قصبات و شهرهای اطراف آن را تیول او کرد. او نتوانست جای خالی سّوار را پر کند و حُسن سیاست او را نداشت؛ بلکه فردی بدوی، خشن و تندخو بود که خود را بر پیروان و یاران خود، برتر شمرد و آنان را خوار کرد تا آن که دو تن از بزرگانِ آنان برایش پاپوشی دوختند و او را به آن بهانه کشتند و ادعا کردند او را در خانه معشوقه یهودی اش کشته اند.

برخی از آنان نیز ادعا کردند او قصد قیام برضد امیر عبدالله را داشته است و ابیاتی به او نسبت دادند و آن را دستاویز کشتن او کردند؛ از جمله این بیت:

«ای مروانیان! سلطنت و ملک ما را رها کنید؛ که سلطنت، تنها شایسته فرزندان عرب است.»

ابن حیّان می گوید: «او به ناجوانمردی کشته شد و پس از کشته شدن او، عرب ها خوار و نزد مولّدین (غیرعرب هایی که میان عرب ها زاده و بزرگ شده بودند) بی ارزش شدند.»(2)

بُحتُری

ابوعباده، ولید بن عبید بن یحیای طائی بحتری، منسوب به بُحْتر (یکی از نیاکانش) قحطانی، شاعری بزرگ بود و به شعرش سلاسل الذهب (حلقه های زرین) گفته می شد. او یکی از سه شاعر برجسته روزگار خود بود که از همه متبحرتر بود. این سه تن عبارت بودند از: ابوتمّام، متنبّی و بحتری. از ابوالعلاء پرسیدند کدام یک از این سه تن متبحرترند؟ پاسخ داد: «ابوتمام و متنبی حکیمند، و شاعر، بحتری است.» هنگامی که ابوتمام شعر بحتری را شنید، به او گفت: «ناقوس مرگم را به صدا در آوردی.»

بحتری در شهر مَنبج واقع در شرق حلب زاده و در بادیه آن شهر، میان قبایل بنی طیّ بزرگ شد و به عراق مسافرت کرد تا از شعرش کسب روزی کند، ولی موفق نشد و مورد استقبال قرار نگرفت و سرخورده، اندوهگین و دل چرکین به شام بازگشت. هنگامی که واثق

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 136
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست