نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 141
ابن فرتون (محمد)
محمد بن لبّ بن موسی بن فرتون،
شورشگری بود که خود و پس از او فرزندش در اندلس حکومتی داشتند. ابن
فرتون در سال 275ق در آغاز حکمرانی امیر عبدالله بن محمد اموی،
در مرزهای شمالی برضدش قیام کرد و شهر تُطِیله(Tudela)
را محاصره کرد و بر محمد بن طمّاس، سردار امیر عبدالله پیروز شد و او
را بر دروازه شهر کُشت و مدتی نیز «طلیطله» را تصرف کرد و پسرش
لبّ بن محمد را بر آن شهر گماشت. ابن حیّان درباره اش سخنی می
گوید که خلاصه اش چنین است: «ابن فرتون با آن که برضد سلطان قیام
کرد واز جماعت جدا شد، امّا حافظ مرزها و در جنگ با فرنگیان کوشا بود و
همواره به تجهیز سپاه برای جنگ با آنان و حرکت به سویشان مشغول
بود.»
او در حال محاصره محمد بن عبدالرحمان تجیبی
در سرقسطه (ساراکوز) کشته و سرش نزد امیرعبدالله به قرطبه فرستاده شد و او
دستور داد آن را هشت روز بر در کاخ آویختند و سپس آن را دفن کردند. پسرش لبّ
بن محمد به جای پدر نشست و نسبت به امیرعبدالله ابراز وفاداری
کرد. امیر نیز او را بر تطیله، طرسونة و توابع آنها گماشت. لُبّ
در سال 294ق در حال نبرد با مسیحیان شهید شد.(3)
احمد بن وهب
ابوالفضل، احمد بن سلیمان بن وهب،
دبیری چیره دست و شاعری توانا بود. او در دوران خلافت
معتمد و معتضد همراه پدرش سلیمان و عمویش حسن بن وهب به کارهای
اداری و گردآوری خراج و اموال گماشته شد. الموفق عباسی، سلیمان
بن وهب و فرزندش عبدالله را زندانی و اموال آنان را مصادره کرده، اما متعرض
احمد بن وهب نشده بود.
بحتری او را طی قصاید
متعددی از جمله قصیده ای با مطلع ذیل ستود:
«ای جوینده رنج کشی
که زمان درازی سختی کشیده ای! بدون رسیدن و دیدن
احمد بن سلیمان، امید نواله از دیگران داشتن خطا و انتظارات بیهوده
است.
احمد آن قدر والامقام است که مردان از
رسیدن به بلندای همت او ناتوانند.
هر گاه برای رسیدن به صله
ها و عطایایش راه خانه او را پیش گرفتیم، زمینش
سبزگون و آسمانش باران زا شد ]و نعمت از در و دیوارش فرو بارید[.
احمد مردی است نیک رفتار و
نیکو رخسار و چه بسیار که منظر و زیبایی چهره شخصی
گویای بزرگواری و شرافت او است.»(4)
پی نوشت ها:
[1] شنبه اول محرم سال 285 = 28 ژانویه
سال 898؛ سه شنبه هفتم شعبان سال 285 = هفدهم ژانویه سال 899.
[2] تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 147؛ تاریخ
بغداد، ج 6، ص 27؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 116؛ البدایة و النهایه، ج
11، ص 79؛ طبقات الحنابله، ج1، ص 50؛ طبقات الشافعیه، ج 2، ص 66؛ المنتظم، ج
6، ص 3؛ معجم الادباء، ج 1، ص 37؛ الفهرست، ص323؛ إنباه الرواة، ج 1، ص155؛ العبر؛
ج 2، ص 74؛ الاعلام، ج 1، ص 24.
[3] المقتبس، ص 16؛ البیان المغرب،
ج 2، ص 139؛ تاریخ المسلمین فی الاندلس، ص 253.
[4] تاریخ طبری، ج 9، ص 544؛
دیوان بحتری، ج 2، ص 144.
سال 286 ق = 899ـ900 م(1)
رویدادها
میان خلیفه و امیر
مصر
* هارون بن خمّارویه امیر
مصر، از خلیفه المعتضدبالله می خواهد حلب و توابع آن را به او واگذارد
و در مقابل، سالانه 000/450 دینار دریافت کند. خلیفه خواسته اش
را پذیرفته، حکمرانی او بر حلب و توابع آن را به رسمیت می
شناسد و حکمی در این باره برایش می نویسد.
قرمطیان
* ابوسعید، حسن بن بهرام جنّابی
قرمطی در بحرین پدیدار می شود. اعراب و باقی مانده
زنگیان و دزدان به او می پیوندند و کارش بالا می گیرد
و دولت قرمطیان در بحرین تشکیل می شود.
وقایع نظامی
درگیری میان حکام ایالت
ها
* ماوراءالنهر: اسماعیل بن احمد
سامانی از سپردن ماوراءالنهر به عمرو بن لیث خودداری می
کند و عمرو با او در نزدیکی بلخ می جنگد. اسماعیل او را
شکست می دهد و اسیر می کند، سپس او را نزد خلیفه به بغداد
می فرستد. خلیفه او را زندانی می کند و او در سال 289ق در
زندان می میرد و به قولی خلیفه او را در زندان می
کشد. خلیفه به اسماعیل خلعت می دهد و او را افزون بر
ماوراءالنهر به امارت خراسان می گمارد.
یورش اعراب
* اعراب بنی شیبان به
روستاهای شهر انبار شبیخون می زنند. و سپاهی را که خلیفه
برای مقابله با آنان فرستاده بود، شکست می دهند.
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 141