نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 144
282ق
با او وداع کرد و خودش در همان سال در دمشق مورد سوءقصد قرار گرفت و کشته شد.
هنگامی که قطرالندی به سوی
معتضد حرکت کرد، عمه اش عباسه دختر احمد بن طولون نیز با برادرزاده اش برای
مشایعت حرکت کرد و تا آخرین آبادی مصر در طرف شام پیش آمد
و آن جا روستایی بنا کرد که «عباسیّه» نام گرفت. قطرالنّدی
در بغداد درگذشت و در کاخ «رصافه» به خاک سپرده شد.
وقتی قطرالنَّدی همراه ابن
جصّاص به بغداد رسید، ابن رومی به مناسبت رسیدنش قصیده ای
سرود و در بخشی از آن گفت:
«ای بزرگ و سالار عرب که با میمنت
و برکت، بانوی بزرگ عجم به همسری او در آمد!
با او خوشبخت باش! هم چنان که او با تو
سعادتمند شده و به بیش از آرزوها و انتظارات خود دست یافته است.
سعادت و خوشی سراسر وجودش را
فراگرفت و دستانش مملو از کرامت، و قلبش سرشار از افتخار است.
خورشید عالمتاب به همسری
ماه شب چهارده در آمد، و با پیوند این دو، تیرگی از سراسر
جهان رخت بربست.»(4)
محمد بن زید علوی
محمد بن زید بن اسماعیل بن
حسن علوی حسنی، حاکم طبرستان و دیلم بود. او پس از مرگ برادرش
حسن بن زید در سال 270ق امیر آن سرزمین شد و پس از آن که اسماعیل
سامانی بر عمرو بن لیث صفاریپیروز شد و خراسان و دیگر
مناطق تحت تصرفش را از چنگش درآورد، محمد کوشید بر خراسان مسلط شود. اسماعیل
سامانی لشکری به فرماندهی محمد بن هارون برای جنگ با او
راهی کرد. این لشکر بر محمد علوی پیروز شد و سپاه او را
شکست داد و خود محمد نیز در نبرد زخمی شد که براثرآن، پس از چند روز
درگذشت. محمد مردی خوشرفتار، متدین، ادیب، شاعر، عادل و نیک
خصال بود.
شاعری به نام ابومقاتل، نصر بن نصیر
حلوانی او را طی قصیده معروفی ستود و در مطلع آن چنین
سرود:
«مگو یک مژده؛ بلکه دو مژده و دو
خوشی است؛ یکی رخسار درخشان داعی (محمد بن زید) و دیگری
جشن مهرگان.
دستانش مرگ و زندگی می آفرینند
و اخلاق خوشش نهانی های بهشت را در خود جمع کرده است.»(5)
پی نوشت ها:
[1] دوشنبه اول محرم سال 287 = هفتم ژانویه
سال 900.
[2] الاعلام، ج 1، ص 181؛ تذکرة الحفاظ،
ج 2، ص 193؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 184.
[4] وفیات الاعیان، ج 1، ص
174 و 404؛ خطط مقریزی، ج 1، ص 319؛ مروج الذهب، ج 4، ص 182؛ الوافی
بالوفیات ج 3، ص 81؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 83؛ الاعلام، ج
6، ص 366؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 53؛ نساء الخلفاء، ص104؛ أعلام النساء، ج 4، ص
212.
[5] تاریخ ابن اثیر، ج 7، ص
504؛ الوافی بالوفیات، ج 3، ص 81؛ البدایة و النهایه، ج
11، ص 83؛ الاعلام، ج 6، ص 366؛ مروج الذهب، ج 4، ص 251.
سال 288 ق = 900ـ901 م(1)
رویدادها
وزارت
* معتضد پس از مرگ وزیرش عبیدالله
بن سلیمان بن وهب، پسرش قاسم بن عبیدالله بن سلیمان را وزیر
خود می کند.
گسترش اسلام در دیلم
* حسن بن علی بن حسن علوی
پس از کشته شدن محمد بن زید علویوارد طبرستان می شود و مذهب زیدیه
را میان دیلمیان آن سرزمین ـ که زرتشتی بودند ـ
گسترش می دهد و از آنان عُشر (یک دهم درآمدهای زراعی) می
گیرد و برای آنان مسجدهایی می سازد.
حکّام ایالت ها
* طبرستان: اسماعیل سامانی
پس از بیرون راندن محمد بن هارون از طبرستان، ابوالعباس عبدالله بن محمد بن
نوح را والی آن جا می کند.
* آذربایجان: محمد بن ابی
الساج امیر آذربایجان می میرد و فرزندش ابوالساج دیوداد
به جای پدر امیر می شود.
* افریقیه: ابراهیم
(دوم) امیر افریقیه می میرد و ابوالعباس عبدالله
(دوم) اغلبی امیر آن خطه می شود.
ظهور ابوعبدالله شیعی در
افریقیه
* ابوعبدالله که شیعه است در افریقیه
پدیدار می شود و برای عبیدالله المهدی اسماعیلی
و به نفع او به دعوت می پردازد.
بلایای طبیعی
*زلزله های شدید در بصره رخ
می دهد و بادهای شدیدی همه درختان خرما را از ریشه
درمی آورد. و نیز وبای کشنده ای در آذربایجان پدیدار
می شود.
وقایع نظامی
درگیری میان حکام با
زور به قدرت رسیده
* طبرستان: امیر اسماعیل بن
احمد سامانی سپاهی به فرماندهی ابوالعباس عبدالله بن محمد بن
نوح اعزام می کند. این سپاه، محمد بن هارون را ـ که قبلا عمروبن لیث
را از طبرستان رانده و آن جا را مستقل اعلام کرده بود ـ از طبرستان طرد می
کند.
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 144