نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 159
دعوتش به یمن رسید و هم
چنان باقی مانده قرمطیان در نجران و قطیف (غرب خلیج فارس)
و در کوهستان «کبیه» در لاذقیه هستند و بیشتر آنان در اسماعیلیان
و نصیریان و دیگر نحله ها از طوایف باطنی ادغام
شدند و اخبار مربوط به قرمط در کتاب های تاریخی با اخبار داعیانش
در هم آمیخت.(9)
ناشئ اکبر
ابوالعباس، عبدالله بن محمد انباری،
معروف به ابن شرشیر، شاعری چیره دست و هم طراز ابن رومی و
بحتری بود. برای بازشناسی او از ناشئ اصغر و ابوالحسین علی
بن عبدالله بن وصیف (متوفای 365ق) ناشئ اکبر لقب گرفت. او مردی
تیزهوش و ماهر بود که در چندین علم از جمله منطق و کلام متبحر و مسلط
بود. در شهر «انبار» زاده و مدتی در بغداد مقیم شد. سپس به مصر رفت و
همان جا درگذشت. او قصیده ای در رشته های گوناگون علم سروده که
حدود چهارهزار بیت دارد. تفضیل السودان علی البیض، کتاب
المفاخر بین الذهب و الزجاج و کتاب تفضیل الشعر، از آثار او است.
قطعه ذیل را درباره خواننده ای
سرود که با آوازش او را به وجد آورد و همراه آن زن، کنیزکی بود که
ناظر و نگهبان او بود:
«فدایت شوم! اگر آنان درباره ات
انصاف روا می داشتند، ناظران را از چشمانت دور می کردند.
نگاه ما را از غیر خودت دور می
کنی؛ آیا چشم، جز تو را می بیند؟!
آنان تو را نگهبان ما کردند؛ پس چه کسی
نگهبان تو خواهد بود؟!
وای بر آنان! آیا آنان آثار
پیام زیبایی ات را در رخساره ات نمی خوانند؟!»
قطعه ذیل در تغزل از او است: «هیچ
چیز بیش از این چشم های بیمار و گونه های
گلرنگ او که سرخی آن با سپیدیِ زیبایی درآمیخته
است.
و نگاه خیره و اشاره ابروی یار،
هنگام بازداشتن و دور کردن و کوتاه آمدن یار در شب و درگذشتن آن گاه که شب
زنده داران نشسته اند، خون عاشق را به جوش نمی آورد.»
هم چنین در تغزل، قطعه ذیل
را سرود که به آواز خوانده می شد:
«بر کرسی قضا نشستی، اما از
روی جهل، عادلانه داوری نکردی. و گفتی، امّا گفتارت عملی
درپی نداشت و وعده کردی، اما وفا نکردی.
مرا از خود راندی و زبان حسودانم
را بر من دراز کردی و کاری کردی که نکوهش گرانم نیز بر من
دل سوزاندند.
اگر بامدادان سراغ شرابی خنک و آمیخته
با آب زلال نروم،
و شرابی که اگر مرا از حق دور کند
و خردم را باز گیرد، به راه میانه و درست بازخواهم گشت.
شرابی که اگر آزاد مردی از
آن جامی بنوشد، به کارهای نیکو برمی خیزد.
می بینی نفر آخر که
وارد این مجلس می شود، توسط ندیمان و ساقیان آن چنان شراب
نوشانده می شود که با نخستین کسان برابر می شود.
شرابی که آلوده به آن، به راه و کار
خیر روی می آورد و بدون پرسش، بخشش های کلان می
کند.
ندیمان، شراب را به گِردش درمی
آورند و ناچارم از آن مست شوم و بهانه ای ندارم.
ما را خبر دادند که هنگام رفتن است؛ پس
اگر مرا دوست داری، تو نیز با ما بیا!»(10)
پی نوشت ها:
[1] شنبه اول محرم سال 293 = دوم نوامبر
سال 905؛ چهارشنبه دوم ربیع الاول سال 293 = اول ژانویه سال 906.
[2] تاریخ ابن اثیر، ج 7، ص
536 و 540؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 147 به بعد؛ البدایة و النهایه، ج
11، ص 100؛ العبر، ج 2، ص 91؛ الاعلام، ج 7، ص 156.
[3] توبه (9)، آیه 103: «از داراییهایشان
صدقه بستان تا آنان را پاک و منزه سازی... ».
[4] بقره(2)، آیه 111: «بگو اگر
راست می گویید، حجت خویش بیاورید.»
[5] انفال(8)، آیه 41: «بدانید
هرگاه چیزی به غنیمت گرفتید، خمس آن، از آن خدا....»
[6] آل عمران (3)، آیه 103: «و از
نعمتی یاد کنید که خدا بر شما ارزانی داشته است آن هنگام
که دشمن یکدیگر بودید و او دل هایتان را به هم مهربان را
و به لطف او، برادر شدید.»
[7] انفال (8)، آیه 63: «اگر تو
همه آنچه را که در روی زمین است انفاق می کردی، دل های
ایشان را به یکدیگر مهربان نمی کردیی، ولی
خدا دل هایشان را به یکدیگر مهربان کرد، که او پیروزمند و
حکیم است.»
[8] ر. ک: شرح حال علی بن فضل، در
در گذشتگان سال 303ق.
[9] تاریخ طبری، ج 10، ص 24،
25 و 94؛ تاریخ ابن اثیر، ج 7، ص 444 و 449؛ مروج الذهب، ج 4، ص 224؛تاریخ
الخلفاء، ص366؛ فضائح الباطنیه، ص 11 و 14؛ تاریخ اخبار القرامطه، ص
96؛ القرامطه، ص 34 به بعد؛ مذاهب الاسلامیین، ج 2، ص92 به بعد.
[10] طبقات ابن المعتز، ص 417؛ تاریخ
بغداد، ج 10، ص92؛ وفیات الاعیان، ج 3، ص 91؛ العبر، ج 3، ص 95؛شذرات
الذهب، ج 2، ص 214؛ الاعلام، ج 4، ص 261؛ فروخ،تاریخ الادب العربی، ج
2، ص 374؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 234.
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 159