نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 198
نجعلهم الوارثین) نوشته شده است،
به چنگ آورده و واژگون به بغداد می آوردند.
درگیری حاکمان ایالت
ها
* طبرستان: نصر سامانی امیر
خراسان و ماوراءالنهر سپاهی به فرماندهی اسفار بن شیرویه
دیلمی برای جنگ با حسن بن قاسم(داعی علوی) که بر
طبرستان مسلط شده بود، می فرستد. حسن در نبرد کشته و اسفار بر طبرستان و
توابع آن مسلط می شود.
* مرداویج بن زیار یکی
از سرداران اسفار بن شیرویه بر اسفار می شورد و او را می
کشد و بر ری و اصفهان مسلط می شود. آن گاه رهسپار جرجان و طبرستان
شده، آن دو را از چنگ ما کان بن کالی ـ که کارگزار داعی علوی
بود و از طرف او حکومت می کرد ـ خارج می سازد.
درگذشتگان
* ابن سرّاج* ابوبکر سجستانی*
بنان زاهد* داعی علوی
ابن سرّاج
ابوبکر، محمد بن سرّی بن سهل
سرّاج، از پیشوایان لغت و ادب بود. ادبیات را از ابوالعباس
مبرّد فراگرفت و بزرگانی چون سعید سیرافی و علی بن
عیسی رمّانی ادبیات را از او آموختند. جواهری در بسیاری
از جاهای کتاب صحاح از او نقل قول کرده است. ابن سرّاج، هوشیار و زیرک
بود. در کتاب معجم الادباء آمده است: ابوبکر سراج دلباخته دخترکی شد، اما در
حقّش جفا و دلشکسته شد. اتفاقاً در آن هنگام، خلیفه مکتفی بالله از
رقّه به بغداد می آمد و مردم برای دیدنش جمع شده بودند. همین
که ابوبکر جمال و زیبایی مکتفی را دید، به یاد
زیبایی و بیوفایی معشوقه اش افتاد و در حضور یارانش
قطعه ذیل را سرود:
«میان زیبایی و
کردار معشوقه مقایسه ای کردم و دیدم ملاحت ]و زیبایی
او ـ هر قدر که باشد ـ[ با جفا و خیانتش هم ساز نیست.
برای ما سوگند خورده بود که پیمان
شکنی نکند و عهد ما را فراموش ننماید، اما گویا سوگند خورده بود
که وفای به عهد نکند.
به خدا! دیگر با او سخن نخواهم
گفت؛ هرچند در زیبایی چون ماه شب چهارده یا خورشید
و یا مکتفی باشد.»
الاصول فی اللغه (که از بهترین
آثار تصنیف شده در لغت است)، کتاب الشعر و الشعراء و شرح کتاب سیبویه
از آثار او است.(2)
ابوبکر سجستانی
ابوبکر، عبدالله بن ابی داوود، سلیمان
بن اشعث ازدی سجستانی، از پیشوایان و حافظان حدیث
بود. پدرش او را با خود از سیستان به سفر برد و شرق و غرب را درنوردیدند
و خراسان، فارس، بغداد، کوفه، شام، مدینه، مکه، مصر، جزیره و ثغور
(شهرهای نظامی) را زیر پا گذاشتند و سپس به بغداد بازگشت و در
آن جا ماندگار شد و احادیثی را که شنیده بود، روایت می
کرد.
ابوبکر، دانشمند، با فهم و حافظ بود و
محفوظات خود را به دیگران املا می کرد. گفته می شد که بیشتر
از پدرش احادیث از حفظ داشت. المسند، السنن، التفسیر، القراءات،
الناسخ و المنسوخ... از آثار او است.(3)
بنان زاهد
ابوالحسن، بنان بن محمد بن حمدان بن سعید،
از زاهدها و صاحب کرامات زیادی بود و نزد مردم جایگاه والایی
داشت و از پذیرفتن هدایای سلطان خودداری می کرد.
کار ناشایستی از خمّارویة بن احمد بن طولون امیر مصر دید
و ناراحت شد و او را امر به معروف کرد. خمّارویه دستور داد او را مقابل شیری
افکندند. آن شیر، بنان را می بویید و از حمله کردن تن می
زد. خمّارویه فرمان داد او را از برابر شیر برداشتند و مردم در تجلیل
او سنگ تمام گذاشتند. یکی از عارفان از حالتش در زمانی که برابر
شیر بود پرسید و بنان پاسخ داد: در آن لحظه درباره نیم خورده
درندگان و نجاست یا طهارت آن و اختلاف فقیهان در این باره می
اندیشیدم و اساساً هراسی به دل راه ندادم.
نقل می کنند که مردی نزد
بنان آمد و گفت: از شخصی یکصد دینار طلبکار است، اما سند طلب را
گم کرده است و می ترسد آن شخص از پرداخت بدهی خودداری کند، و از
او خواست دعا کند تا خداوند آن سند را بدو باز گرداند. بنان به او گفت: مردی
بزرگسالم و استخوان هایم نرم شده و به حلوا علاقه دارم. پس برو و رطلی
حلوا برایم بخر و بیاور تا برایت دعا کنم.»
آن مرد رفت و حلوا خرید و باز آمد
و بنان، کاغذ اطراف حلوا را برداشت و ناگهان دید این همان سندطلب
گمشده است. پس به او گفت: آیا این همان سند تو است؟ و آن مرد پاسخ
داد: آری.
بنان بدو گفت: سندت را برگیر و
حلوا را ببر به فرزندانت بده! هنگامی که درگذشت، اهل مصر برای
بزرگداشت او در تشییع جنازه اش شرکت کردند. بنان در 86 سالگی
درگذشت.(4)
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 198