responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 207

پیاده نظام قیام کردند و بعضی از سران مؤثر در خلع مقتدر را کشتند و مقتدر را به خلافت باز گرداندند. مونس همراه گروهی از سپاهیان و غلامان شورشی از بغداد خارج شد و به موصل رفت و آن جا را اشغال کرد. سپس به قصد حمله به بغداد بازگشت و مقتدر با لشکر خود به مقابله او رفت. یاران خلیفه شکست خورده و برخی به مونس پیوستند. وی یکّه و تنها میان دسته ای از سپاه بربرهای مغربی باقی ماند. آنان خلیفه را کشتند و تکبیرگویان در حالی که او را لعن می کردند، سرش را نزد مونس بردند، همه لباس های او را در آوردند و بدنش را کاملا برهنه رها کردند، تا این که یک نفر که از آن جا می گذشت، چون او را چنین دید، پیکرش را پوشاند، سپس گودالی کند و وی را در آن دفن کرد و اثر قبرش از بین رفت.

مقتدر فردی ولخرج و کوته فکر بود و بسیاری از امور و شئون خلافت را فرو گذاشت. زنان و خادمان را بر امور مسلّط کرد. اموال را به هدر داد و پیاپی وزیران را عزل و نصب می کرد. چون موم در دست مادرش ـ که سابقاً کنیز بود ـ و گوش به فرمان او بود. بین او و پدرش معتضد بسیار فرق است. پدرش مُجدّد حکومت عباسیان بود، ولی او با اسراف کاری ها، شهوترانی ها و نداشتن ثبات رأی در کارها، از رونق آن کاست. به یکی از کنیزان مورد توجّه خود، گوهر گرانبهایی بخشید که سه مثقال وزن داشت

می گویند: او هشتاد میلیون دینار تباه کرد. در خانه اش ـ غیر از غلامان اسلاو، رومی و سیاه ـ ده هزار خواجه داشت.

او دوازده پسر از خود به جای گذاشت که سه تن از آنان به نام های: راضی، متقی و مطیع، خلیفه شدند. در زمان او، فتنه ها افزون و پایه های حکومت لرزان شد. وی در 38 سالگی و پس از 25 سال حکومت درگذشت. پس از او، برادرش محمد ملقب به القاهربالله خلیفه شد.(4)

پی نوشت ها:

[1] جمعه اول محرم سال 320 = سیزدهم ژانویه سال 932؛ دوشنبه اول ذیحجه سال 320 = اول ژانویه سال 933.

[2] لسان المیزان، ج 5، ص 308؛ طبقات السبکی، ج 2، ص 20؛ کشف الظنون، ج 1، ص 938؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: «الترمذی ـ علی»؛ الاعلام، ج 7، ص 156.

[3] تاریخ ابن اثیر، ج 7، ص 518 و 519؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 140 و 171؛شذرات الذهب، ج 2، ص 286؛ مروج الذهب، ج 4، ص 187 و 189؛ العبر، ج 2، ص 187.

[4] تاریخ بغداد، ج 7، ص 213؛ تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 17، 242 و 244؛ مروج الذهب، ج 4، ص 202به بعد؛ الاعلام، ج2، ص 114؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 233؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 169؛شذرات الذهب، ج 2، ص 284؛ العبر، ج 2، ص 178 و 180؛ تاریخ الخلفاء، ص 284؛ همدانی، تکملة تاریخ الطبری، ص 4 به بعد؛ المنتظم، ج 6،ص 243؛ تاریخ الاسلام السیاسی، ج 2، ص 53؛ ابن العبری، ص 268.

 

رویدادهای اسلام از 321 ـ 330 ق

سال 321 ق = 933م(1)

رویدادها

بغداد: برکناری و نصب وزیران

* القاهربالله عباسی، ابن مقله را از وزارت برکنار کرده، محمد بن قاسم بن وهب را به جای او می گمارد و علی بن بلیق را حاجب خود می کند. سپس ابنوهب را عزل و ابوالقاسم خصیبی را به جای او نصب می کند.

* القاهر، مونس مظفّر را از فرماندهی لشکر برکناری می کند و طریف سکری را به جای او می گمارد و به او درجه امیرالامرایی می بخشد. توطئه مونس و ابن بلیق برای سرنگونی خلیفه

* مونس خادم و علیّ بن بلیق تصمیم می گیرند که قاهر عباسی را برکنار کنند و احمد فرزندِ مکتفی بالله، خلیفه عبّاسی را خلیفه کنند. این خبر را طریف سکری به خلیفه می رساند. خلیفه، مونس و علی بن بلیق را دستگیر می کند و سر آنان را می برد. ابن مقله که در طرح این توطئه دست داشت، وقتی از سرنوشت آن دو آگاه می شود، فراری و مخفی می شود.

* خلیفه (القاهربالله) آوازه خوانیِ کنیزکان را ممنوع، خوانندگان را دستگیر و مخنثّان را تبعید می کند، و دستور می دهد آلات لهو و لعب را بشکنند؛ در عین حال، خودش همواره مست بود و گوش به آوازه خوانان داشت.

مصر

* محمد تکین، برکنار، و احمد بن کیغلغ حاکم مصر می شود.

مصالحه مرداویج با پادشاه سامانی

* مرداویج بن زیار با امیر نصر سامانی مصالحه می کند و به نفع او از امارت گرگان کناره می گیرد، ولی از او می خواهد در مقابل دریافت مقداری وجه المصالحه، حکومت ری هم چنان در دست او باشد.

برپایی دولت بنی محتاج در خراسان

* امیر نصر سامانی، محمد بن مظفربن محتاج را والی خراسان می کند، سررشته کارها را به او می سپارد و خود به بخارا باز می گردد.

درگذشتگان

* ابن درید

* جبّایی

* سعید شهابی* شغب( مادر مقتدربالله)* طحاوی

* مونس خادم

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 207
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست