نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 211
ابن ابی عون
ابواسحاق، ابراهیم بن محمد بن ابی
عون بن منجم، ادیبی از پیروان و معتمدان شلمغانی ملحد در
بغداد بود. راضی عباسی پس از این که از او خواست از شلمغانی
بیزاری جوید و او حاضر نشد، او را همراه شلمغانی به دار
آویخت. او از کسانی بود که درباره شلمغانی بسیار غلوّ می
کرد و می گفت: «او از خدایان است.»
کتاب النواحی و الآفاق در اخبار و
جغرافیای شهرها، کتاب الجوابات المسکتة، کتاب التشبیهات، الدواوین،
الرسائل و... از آثار او است.(2)
ابن رسته
ابوعلی، احمد بن عمر، مشهور به
ابن رسته ایرانی بود و بیشتر عمر خود را در اصفهان گذراند. در
سال 290ق حج به جا آورد و به زیارت مدینه رفت. با کتاب الاعلاق النفیسهاش
شهرت یافت. در این کتاب، شرح مفصلی درباره مکه و مدینه و
هم چنین اطلاعاتی راجع به دریاها، رودها، وضعیت آب و هوا
و شهرهای بزرگ آمده است. او در این کتاب به شگفتی های
آسمان و موقعیت و حجم کره خالی نسبت به آن، و وصف زمین پرداخته
است. او خصوصیات راه خراسان بزرگ را تا شهر طوس و حتی برخی از
راه های فرعی این جاده، مانند راه اصفهان و هرات را شرح داده
است، که از نظر جغرافیایی کاری مهم است. درباره راه بغداد
به کوفه و بصره به شیراز و نیز مسافت و مراحل مهم این راه مطالبی
دارد. و نیز درباره مسافت ها و منازل مهم این راه و ناهمواری های
موجود در جاده ها سخن گفته است.
نسبت به شناسایی حدود و
ثغور شهرهای زیادی ـ که اکنون وجود ندارند ـ کمک شایانی
کرده است.(3)
محمد بن طباطبا
ابوالحسن، محمد بن احمد بن محمد بن احمد
بن ابراهیم، ملقب به طباطبا، از نسل حسن ]بن علی(علیه السلام)
[است. پدربزرگش این لقب را به او داد، زیرا مادرش او را می
جنباند و می گفت: «طبا طبا» (بخواب! بخواب!). در اصفهان به دنیا آمد و
بزرگ شد و هرگز آن جا را ترک نکرد. او شاعر، سخن سنج و نویسنده و فردی
خوش فهم و باهوش بود. عنایت خاص به استعمال الفاظ صحیح و استخدام معانی
زیبا داشت.
کتاب عیار الشعر از او است. در این
کتاب، مقدمه مختصری در نقد شعر دارد. دیگر کتب او، کتاب تهذیب
الطبع، کتاب العروض، کتاب المدخل الی معرفه المعمّی من الشعر و...
هستند. قصیده ای دارد که حرف «ر» و «ک» در آن به کار نبرده، و مطلع آن
چنین است:
«ای بزرگی که بزرگان برابرش
سَرخَم کرده اند و خاضع شده اند! همه خوبی ها در سایه احسان او است.
إنعام پی درپی او به من رسیده؛
هدیه هایش پایان نیافته است و در پی آنها، هدیه
های دیگری رسیده است.»(4)
ابن قتیبه دینوری
احمد بن عبدالله بن مسلم بن قتیبه
بن مسلم دینوری؛ فقیه، محدّث، لغوی و ادیب بود. در
بغداد به دنیا آمد. تألیفات پدرش را که 21 کتاب بود، از برداشت. درسال
321ق به مصر آمد و قاضی آن جا شد. مردم به کمال و فضل او پی بردند و
گرد او جمع شدند. مجلس او مملو از گروه های مختلف مردم از دانش پژوهان و شیفتگان
علم شد. او سرانجام در همان جا درگذشت.(5)
ابوحاتم رازی
ابوحاتم، احمد بن حمدان بن احمد ورسنانی
لیثی رازی، رهبر فرقه اسماعیلیه در ری و اصفهان
و از بزرگان و نویسندگان این گروه است. ابن حجر عسقلانی در لسان
المیزان می گوید: «ابن بابویه در تاریخ ری،
شرح حال او را چنین نگاشته است: «او فردی فاضل، ادیب و آشنا به
لغت بود و احادیث بسیاری استماع کرده بود. سپس آشکارا گفته های
کفرآمیز و الحادی بر زبان جاری کرد، و از مبلّغان اسماعیلیه
شد و بسیاری از بزرگان فارسی نسب از جمله مرداویج را ـ که
به ری و اصفهان دست یافته بود ـ گمراه کرد. مرداویج دعوت اسماعیلیان
را پذیرفت و می گفت: «من شوکت و دولت عرب ها را از بین می
برم و شوکت و دولت عجم ها را احیا می کنم» که این سخن نشان می
دهد هدف از قبول دعوت فقط کوتاه کردن دست عرب ها و تجدید حکومت ایرانیان
بوده است.»
از تألیفات رازی کتاب الزینة
است که آن را به قائم بامرالله، خلیفه فاطمی تقدیم کرده است. در
این کتاب، به بحث درباره مسائل فقهی، فلسفه اولی، فرقه های
دینی و جمع آوری اطلاعات باارزش جغرافیایی و
دیگر موضوعات پرداخته است. از دیگر کتب او، کتاب اعلام النبوة درباره
فرقه اسماعیلیه و کتاب الجامع است. او در کتاب هایش سعی
داشت آرای مذهب اسماعیلیه و اصول آن را شرح دهد.(6)
ابوزید بلخی
ابوزید، احمد بن سهل بلخی،
از علمای بزرگ و کم نظیر اسلامی است که جامع میان علوم دینی،
فلسفه، ادبیات و فنون مختلف بود. در یکی از آبادی های
بلخ خراسان چشم به جهان گشود. در دوران جوانی
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 211