responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 212

راهی بغداد شد و فلسفه را از کندی فراگرفت. سپس به بلخ بازگشت و شهرتش فراگیر شد.

حاکم بلخ به او پیشنهاد وزارت کرد، ولی او نپذیرفت، چون سمت دبیری به او پیشنهاد شد، قبول کرد. از درآمد این شغل، تا پای عمر، امرار معاش می کرد. او در ترسیم نقشه زمین و نقشه های توضیحی برای اقالیم، گوی سبقت را از همه جغرافیدانان ربود و به حق می توان او را گیتاشناس عرب و پیشاهنگ جغرافیدانان و تهیه کنندگان نقشه های زمین نامید. او مرجع نوشته های استخری و ابن حوقل در جغرافیا بوده است.

برخی از تألیفات او عبارتند از: کتاب الأشکال و صور الأقلیم؛ المسالک و الممالک؛ السیاسة الکبری؛ السیاسة الصغری؛ الأسماء و الکنی؛ شرائع الأدیان؛ مصالح الأبدان و الأنفس؛ رسالة فی حدود الفلسفه؛ کتاب مایصحّ من احکام النجوم؛ الردّ علی عَبَدَةِ الأصنام؛ کتاب فی فضیلة علوم الریاضیات؛ الشطرنج؛ ادب السلطان و الرعیّه؛ کتاب فی فضائل بلخ و کتاب أخلاق الأُمم.

وی در 87 سالگی در بلخ درگذشت.(7)

ابومسلم اصفهانی

محمد بن بحر اصفهانیِ معتزلی، از نویسندگان بزرگ، آگاه به علم تفسیر و دیگر علوم بود و اشعاری هم دارد. از طرف مقتدر عباسی، حاکم اصفهان و سرزمین فارس بود تا این که در سال 322ق علی بن بویه وارد اصفهان شد و او را برکنار کرد.

از کتاب هایش، یکی جامع التأویل فی التفسیر و دیگری مجموعه رسائل اوست. در 68 سالگی از دنیا رفت.(8)

شلمغانی

ابوجعفر، محمد بن علی شلمغانی، منسوب به شلمغان (قریه ای نزدیک واسطِ عراق) معروف به ابن قراقر و ابن عرّافه، مکتبی در نهایت افراط در تشیّع ایجاد کرد.

در ابتدا شیعه امامی بود، سپس مدّعی شد لاهوت در او حلول کرده است و شریعتی جدید با معتقدات عجیب و غریب آورد. از عقاید او است که: خدا در هر انسانی به اندازه قابلیت او حلول می کند و کلمه خدا اسم است برای معنا؛ یعنی هر کس که مردم به او احتیاج دارند، خداست. با توجه به این معنا، هر کس را می توان خدا نامید. او اجازه می دهد نماز، روزه و دیگر عبادات ترک شود. ازدواج بدون عقد را جایز و همه زنان را برای هر کس مباح می دانست و هر کس به مذهب او در آمد و به آیین معتقد شود، مجاز است با هر یک از خویشانش، با زن فرزندش و با زن دوستش هم بستر شود.

مدعی بود او «باب» است به سوی امام منتظر(علیه السلام)! خلیفه عباسی، راضی بالله او را احضار کرد و در حضور فقیهان محاکمه شد. از او خواستند توبه کند، او نپذیرفت. آنان فتوا دادند که مهدورالدم است و بدین ترتیب، او را کشتند و بدنش را سوزاندند تا پیروانش پس از مرگ به بزرگداشت او نپردازند.(9) ـ (10)

عبیدالله مهدی

نسب او در بیشتر مآخذ چنین آمده است: ابومحمد، عبیدالله بن محمد (حبیب) بن احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق طالبی علوی. او مؤسس دولت علویان مغرب و نیای عبیدیان (پادشاهان مصر) بود. عبیدالله در شهر «سلمیّه» (نزدیک شهر حماةِ سوریه) سکونت داشت. پدرش مبلغان را به اطراف می فرستاد. تا برای مهدی منتظر تبلیغ کنند. مبلّغی که به یمن فرستاده بود، رستم بن حسین بن حوشب نجار نام داشت که به کوشش او تبلیغاتش در یمن کارساز شد و یاران و پیروانی پیدا کرد.

ابن حوشب مبلّغی با اراده، کارساز، زیرک و حیله گر، آگاه به رموز تبلیغ، خوش بیان و توانا در بحث و جدل و اقناع خصم، معروف به ابوعبدالله شیعی، به مغرب فرستاد. او توانست با دانش و زیرکی خاص خود در قبیله «کتامه» ـ که از بزرگ ترین قبایل بربر بود ـ دعوت را گسترش دهد و سرزمین های دیگری را با کمک این قبیله فتح کند و به آنان وعده نزدیک بودن ظهور مهدی (امام زمان) را بدهد. با این کار، زمینه را برای عبیدالله آماده کرد و پیک هایی برای دعوت از عبیدالله به سوی او فرستاد.

خبر به مکتفی بالله رسید. خلیفه در نامه ای به کارگزارانش در شام فرمان داد عبیدالله را دستگیر کنند. وقتی عبیدالله از این فرمان آگاه شد، به مصر و از آن جا به مغرب گریخت و از همه خطرهایی که برای دستگیری اش در کمین او بود، گذشت. در این راه، فرزندش محمد قائم بامرالله و یاران نزدیکش با او همراه بودند. در قیروان با ابوعبدالله شیعی دیدار کرد. ابوعبدالله در سال 397ق بر قیروان دست یافته، واپسین فرمانروای اغلبیان را شکست داده بود. ابوعبدالله به مردم اعلام کرد که عبیدالله همان مهدی است. مردم نیز با او بیعت کردند. عبیدالله در شهر رقاده ساکن شد و والیانی از قبیله کتامه برگزید و به طرابلس، برقه و سیسیل فرستاد. بر تاهرت دست یافت و دوباره سعی کرد مصر را تصرف کند، ولی موفق نشد و لشکریان خلیفه عباسی مانع استیلای او بر مصر شدند. در سال 303ق طرح بنای شهر «مهدیه» را ریخت و آن جا را مرکز حکومت خود قرار داد. در

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 212
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست