responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 215

و باید آن را کتمان کنند. این تعلیمات براساس علم باطن است، چون عقیده دارد هر چیز ظاهر و محسوس، تأویل باطنی دارد که دلالت بر آن می کند. بنابراین هر چه ظاهر در قرآن است، تأویلی دارد که حقیقتِ آن را تفسیر می کند و در این عقیده به قرآن استدلال می کنند که می فرماید: (و کذلک یجتبیک ربک و یعلّمک من تأویل الاحادیث....)(13)

آنان معتقدند علم تأویل هم اختصاص به پیشوایان و داعیان ایشان دارد؛ نه دیگران.

آنان در تأویلات باطنی برای آیات قرآن بسیار مبالغه کردند؛ تأویلاتی که اصلا ظاهر قرآن آن را برنمی تابد، از این رو اهل سنت، ایشان را «باطنیّه» می نامند. حقیقت و تأویل نماز از نظر ایشان این است که قلب متوجه امام باشد. حقیقت و تأویل روزه، حفظ اسرار دعوت است و حقیقت و تأویل حج، زیارت امام است. منظور از فجر در آیه (و الفجر و لیال عشر و الشفع و الوتر) علی بن ابی طالب است و شفع و وتر هم حسن و حسین است.

شکی نیست که این طریقه تأویل و توجیه اسماعیلیان و سایر تعلیماتشان (در صورت صحت انتساب) از اسلام به دور است و ربطی به اسلام ندارد. این عقاید برگرفته از ادیان و اعتقادات مردم پیش از اسلام است و برای این که شریعت الهی را تباه کرد و تخم اختلاف را میان مسلمانان پراکند تا آنها را وارد اسلام کردند.(14)

هارون بن غریب

هارون پسردایی مقتدربالله عباسی است که به ابن خال (پسردایی) معروف شد و از سرداران و از والیان عصر عباسی بود. در سال 316ق در واسط با قرمطیان جنگید، عده ای را کشت و جمعی را اسیر کرد و به بغداد فرستاد. به حکومت توابع جبل رسید و درسال 319ق ولایت توابع فارس برای او مقرّر شد که مرداویج دیلمی در نواحی همدان با او درگیر شد. هارون شکست خورد و در اوایل سال 320ق به بغداد بازگشت. بازگشت او هم زمان بود با بالا گرفتن قیام مونس خادم(مظفر) که بر خلیفه مقتدر شوریده بود. مونس به بغداد حمله کرد. مقتدر همراه لشکریان و سردارانش که هارون در پیشاپیش آنها بود، به مقابله برخاست. یکی از آنان به خلیفه پیشنهاد کرد که بازگردد؛ زیرا دل های افراد متمایل به مونس است. گروهی نیز پیشنهاد پیشروی دادند. خلیفه پیش رفت، ولی نیروهایش شکست خورد. عده ای از بربرهای مغربی به طرف او یورش بردند. یکی از ایشان شمشیری به شانه اش زد. خلیفه بر زمین افتاد و دیگری سر از بدنش جدا کرد و برای مونس برد.

پس از قتل مقتدر، قاهر خلیفه شد و هارون را بر سرزمین دینور ولایت داد. پس از آن، قاهر برکنار و با راضی بالله بیعت شد. هارون که خودش را به دلیل قرابت با مقتدر به خلافت سزاوارتر می دید، از دینور به طرف بغداد حرکت کرد. محمد بن یاقوت، بزرگ حاجبان به نبرد او آمد؛ ولی پیش از برخورد، اسب هارون لغزید و او بر زمین افتاد. یکی از سربازان محمد بن یاقوت به سرعت پیش آمد و سر او را جدا کرد و برای ابن یاقوت برد.(15)

پی نوشت ها:

[1] یک شنبه اول ماه محرم سال 322 = 22 دسامبر سال 933؛ چهارشنبه اول ماه ذیحجه سال 322 = اول ژانویه سال 934.

[2] معجم البلدان، ج 1، ص 296؛ هدیة العارفین، ج 1، ص 5؛ الأدب الجغرافی، ج 1، ص 184؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 235.

[3]تاریخ الادب الجغرافی، ج 1، ص 164؛ علم الفلک عند العرب، ص 183؛ أعلام الجغرافیین العرب، ص 116؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: «ابن رسته»؛ الفکر الجغرافی فی التراث العربی، ص 62؛ تراث الاسلام، ص 135 و 149.

[4] معاهد التضیص، ج 2، ص 129؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 219؛ معجم الادباء، ج 6، ص 284 و 293؛ الاعلام، ج 6، ص199؛ فروخ،تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 420؛ مجلّة العربی، سال 1965، ش 77، ص 50.

[5] الولاة و القضاة، ص 485 و 546؛ إنباه الرواة، ج 1، ص 45؛ معجم الادباء، ج 3، ص 301؛ رفع الإصر عن قضاة مصر، ص 72؛ الاعلام، ج 1، ص 149؛ تاریخ بغداد، ج 4، ص 229.

[6] الفرق بین الفرق، ص 267؛ لسان المیزان، ج 1، ص 164؛ مذاهب الاسلامیین، ص 188؛ الاعلام، ج 1، ص 116؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: «ابوحاتم رازی».

[7] حکماء الاسلام، ص 22؛ لسان المیزان، ج 1، ص 183؛ الجغرافیة و الرحلات عند العرب، ص 30؛ اعلام الجغرافیین العرب؛ معجم الادباء، ج 1، ص141؛تاریخ الادب الجغرافی، ج 1، ص 198؛ کشف الظنون، ج 2، ص 1440؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: «البلخی»؛ الاعلام، ج 1، ص 131؛ الفکر الجغرافی فی التراث الاسلامی، ص 67؛تراث الاسلام، ص 136 و 137.

[8] ارشاد و الادیب(معجم الادیب)، ج 2، ص 420؛ الاعلام، ج 6، ص 273.

[9] شلمغانی، در آغاز از دانشمندان شیعه و بر مذهب حق بود، ولی چون حضرت حجة(عج) ابوالقاسم حسین بن روح را به نیابت خود برگزید، بر او حسد برد و از مذهب حق منحرف شد و مقالات کفرآمیزی مبنی بر غلو و حلول و تناسخ، بر زبان راند و از ناحیه مقدسه، توقیعاتی مبنی بر ذمّ و لعن او از آن حضرت رسید. (قاموس الرجال، ج 9، ص 443-448).م.

[10] تاریخ ابن الاثیر، ج 8، ص 290 و 294؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 179؛ العبر، ج 2، ص 191؛ الاعلام، ج 7، ص 157.

[11] دیصانی، ایرانی تبار و پیش از مانی مدّعی نبوت بود. او همچون مانی، معتقد به دو خدا، خدای نور و خدای ظلمت بود. هر چه خوبی وفایده است، نور است و هر چه بدی و ضرر است، از ناحیه ظلمت است. پیروان این آیین را «زندیق» یا «ثنوی» (معتقد به دو خدا) می نامند. پارسیان قدیم، آتش را بدان جهت که مظهر نور بود و در آن نیروی سحرآمیز بود که امید بهره گرفتن از آن داشتند، می پرستیدند. اینان به نام «مجوس» معروف شدند.

[12] یکی از محققّان، انتساب عبیدالله مهدی به اهل بیت را نفی می کند. درکتاب

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 215
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست