responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 217

درگذشتگان

* احمد بن کیغلغ* مرداویج دیلمی

* نفطویه

ابن کیغلغ (احمد)

ابوالعباس، احمد بن ابراهیم بن کیغلغ، ترک نژاد و از امیران عصر عباسی بود. در بغداد زاده و بزرگ شد و به درجه سرداری رسید. در روزگار مکتفی عباسی در سال 283ق همراه محمد بن سلیمان در جنگ باقرمطیان در شام شرکت کرد. در سال 300ق حاکم شام و اردن بود و در سال 303ق در بغداد مستقر شد. در سال های 292 و 302ق با لشکری از سربازان مکتفی به مصر آمد تا شورش ها را سرکوب کند. هم چنین در سال 311ق به مصر آمد و هفت ماه ماندگار شد تا این که تحرّکاتی علیه او پدید آمد و او باز آمد و تکمین بن عبدالله خزری ـ که پیش از او بر آن جا ولایت داشت ـ به حکومت گماشته شد.

ابن کیغلغ از سال 303ق در بغداد باقی ماند تا این که خلیفه عباسی در سال 322ق او را به مصر بازگرداند. او حدود یک سال در آن جا ماند تا این که محمد بن طغج جای او را گرفت و وی به بغداد بازگشت و در سال 323ق درگذشت.(2)

مرداویج دیلمی

مرداویج بن زیار دیلمی از سرداران لشکر امیرنصر سامانی حاکم ماوراءالنهر و خراسان بود. نصر او را همراه سردار اسفار بن شیرویهدیلمی برای فتح ری فرستاد که بر آن دست یافت. اسفار از جانب امیر سامانی والی ری شد. مرداویج بر اسفار شورید، او را کشت و والی ری شد. سپس بر گرگان و اصفهان نیز دست یافت و حکومت آل زیار را برپا کرد و تصمیم گرفت عراق را به تصرف در آورد تا شوکت پارسیان را تجدید کند.

مرداویج خود را شاهنشاه لقب داد و تختی زرین برای خود و کرسی هایی سیمین برای سرداران بزرگ ساخت تا برآن بنشینند و تاجی مرصّع همانند تاج کسری درست کرد و نخوت شاهی به خود گرفت. او فردی خونریز، خشن و بدکردار بود. با غلامان ترک که بجکم و توزون هم در میانشان بودند، بدرفتاری آغاز کرد. سرانجام کینه او به دل گرفتند و او را در اصفهان در حمام کشتند گریختند.

او می خواست حکومت و شوکت ایرانیان را زنده کند و می گفت: «من حکومت پارسیان را باز می گردانم و دولت عرب را نابود می کنم.» برادرش وشمگیر بن زیار به جای او نشست.(3)

نفطویه

ابوعبدالله، ابراهیم بن محمد بن عرفه ازدی عتکی، معروف به نفطویه، از نوادگان مغیرة بن ابی صفره، فقیه، حافظِ روایات و در نحو، امام بود. سیره ها را به نحو احسن در یاد داشت و با پادشاهان و وزیران هم نشین بود. با همه جلالت قدر و شخصیتی که داشت، لباس های ساده می پوشید و به ظاهر خود بی اعتنا بود. او چون زشت و سیه چرده بود و به سبب این که در نحو، مکتب سیبویه را تأیید می کرد، لقب نفطویه (مثل سیبویه) به او دادند. اشعاری به نظم آورده، بدون این که شاعر باشد، در حالی که در عصر او ادیبِ کامل کسی بود که شاعر هم باشد.

غریب القرآن، امثال القرآن، الردّ علی من قال بخلق القرآن، المقنع فی النحو، کتاب الوزراء، کتابی درباره جبلّی بودن گفتار عرب، نه آموختنی و کتابی در تاریخ از تألیفات او است.

ابوعبدالله واسطی در شعر ذیل او را هجو کرده است:

«هر کس دلش می خواهد فاسقی را نبیند، سعی کند نفطویه را نبیند.

خدا او را با نصف اسمش (نفط) بسوزاند! و دنباله آن (ویه) (وای) را فریادی بر او گرداند.»

او در واسط زاده شد و در 79 سالگی در بغداد درگذشت.(4)

پی نوشت ها:

[1] پنج شنبه اول محرم سال 323 = یازدهم ژانویه سال 934؛ پنچ شنبه اول ذیحجه سال 323 = اول ژانویه سال 935.

[2] النجوم الزاهره، ج 3، ص 109، 242 و 252؛ یتیمة الدهر، ج 1، ص 65؛ الولاة و القضاة، ص 279 و 286؛ الاعلام، ج 1، ص 81.

[3] تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 298 و 203؛ الفخری، ص 280؛ العبر، ج 2، ص 190؛ تاریخ الخلفاء، ص 390؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص232 و 245؛ تکملة تاریخ الطبری، ص 89 و 90.

[4] وفیات الاعیان، ج 1، ص 47؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 183؛ تاریخ بغداد، ج 6، ص 159؛ إنباه الرواة، ج 1، ص 176؛ النجوم الزاهره، ج3، ص 250؛ المنتظم، ج 6، ص 277؛ معجم الادباء، ج 1، ص 307؛ الفهرست، ص 121؛ الاعلام، ج 1، ص 57؛ فروخ،تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 423.

 

سال 324 ق = 935ـ936 م(1)

رویدادها

بغداد

* محمد بن یاقوت درپی توطئه ابوعبدالله بریدی مسئول گردآوری خراج و امیر اهواز کشته می شود. محمد بن رائق امیر واسط به فرماندهی کل لشکر گماشته و به امیرالامرا ملقّب می شود و به تنهایی قدرت را در دست می گیرد. خلیفه دستور می دهد که در خطبه ها نام او را همراه نام خودش بیاورند؛ مسئله ای که در اسلام سابقه نداشته است.

* محمد بن رائق همراه بجکم رائقی به بغداد می آید و قدرت را در

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 217
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست