کسل کننده بود، امور را به دست نمایندگانش داد و خود از امور مملکتی فارغ بود. نمایندگان هم منافع خودرا تأمین کردند. خصیبی در تمام مدت وزارت خود به میگساری و مصادره اموال مشغول بود.

وقتی کار به این جا رسید، سردار کل، مونسِ مظفر به عزل او اشاره کرد. آن گاه او را دستگیر کرده، نزد خلیفه آوردند. خلیفه، فقیهان و بزرگان را فراخواند و در حضور ایشان، از خصیبی راجع به اموال مصادره شده و شکنجه صاحبان آنها، انتقال بعضی از والیان به جاهایی که شایسته آنان نبود، و عملکردهای بد دیگری پرسش کرد، و او از پاسخ واماند و خلیفه دستور عزل او را داد. زمانی که قاهربالله در سال 321ق خلیفه شد، او را وزیر خود کرد، ولی وزارت او بیش از سه ماه و چند روز دوام نداشت.(10)

پی نوشت ها:

[1] جمعه اول محرم سال 328 = هیجدهم اکتبر سال 939؛ چهارشنبه هفدهم ربیع الاول سال 328 = اول ژانویه سال 940.

[2] طبقات الاطباء، ص 545؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 3، ص 77؛ الاعلام، ج 3، ص 144.

[3] جمعه (62)، آیه 9: «... به نماز بشتابید و داد و ستد را رها کنید...»

[4] کهف (18)، آیه 79: «... زیرا آن سوترشان پادشاهی بود که کشتی ها را غصب می کرد.»

[5] تاریخ بغداد، ج 1، ص 280؛ العبر، ج 2، ص 195 و 213؛شذرات الذهب، ج 2، ص 311؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 248 و 267؛ وفیات الاعیان، ج 4، ص 299؛ الفهرست، ص 47؛ معجم الادباء، ج 6، ص 300؛ المنتظم، ج 6، ص 307.

[6] وفیات الاعیان، ج 1، ص 110؛ العبر، ج 2، ص 211؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 193؛ یتیمة الدهر، ج 2، ص 6؛ بغیة الملتمس، ص 137؛ معجم الادباء، ج 2، ص 67؛ الوافی بالوفیات، ج 8، ص 10؛ البیان المغرب، ج 2، ص 225؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص266؛ الاعلام، ج 1، ص 197؛ فروخ،تاریخ الادب العربی، ج 4، ص 210؛ نفح الطیب، ج 7،ص 49.

[7] اخبارالحکماء، ص 212؛ ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص 285؛ التراث الیونانی فی الحضارة الاسلامیة، ص 76 و 78؛ الفهرست ص 368؛ طبقات الاطباء، ص 317.

[8] وفیات الاعیان، ج 5، ص 113؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 268؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 195؛ المنتظم، ج 6، ص 309؛شذرات الذهب، ج2، ص 310؛ العبر، ج 2، ص 211؛ معجم الادباء، ج 3، ص 150؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده:«ابن مقله»؛ الاعلام، ج 7، ص 157؛ الحضارة الاسلامیة فی القرن الرابع الهجری، ج 1، ص 166.

[9] وفیات الاعیان، ج 1، ص 129؛ المنتظم ج 6، ص 302؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 193؛ تاریخ بغداد، ج 7، ص 268؛شذرات الذهب، ج 2، ص 312؛ العبر، ج 2، ص 213؛ الاعلام، ج 2، ص 192.

[10] تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 158 و 262؛ الاعلام، ج 1، ص 160و الحضارة الاسلامیة فی القرن الرابع الهجری، ج 1، ص 167.

سال 329 ق = 940ـ941 م(1)

رویدادها

بغداد: خلافت

* درگذشت خلیفه راضی بالله و بیعت با برادرش ابراهیم به دستور فرمانده بجکم و ملقب شدن به متّقی بالله.

* متقی، سلیمان بن مخلد را عزل کرده، ابواسحاق محمد بن احمد اسکافی معروف به قراریطی را وزیر خود قرار می دهد. سپس او را عزل کرده، ابوعبدالله کرخی را به وزارت می گمارد. باز او را عزل کرده، دوباره قراریطی را روی کار می آورد. تمام این عزل و نصب ها طی یک سال(329-330ق) اتفاق می افتد. این کارها به دست بجکم انجام می شد و او همه کاره بود.

ترور بجکم و نصب کورتکین

* عده ای از کردها، بجکم را در سفر شکار ترور می کنند.

* خلیفه، کورتکین دیلمی را فرمانده و امیرالامرا می کند و او قدرت را قبضه می کند.

شورش سنّیان در بغداد

* اهل سنّت در بغداد علیه دیلمیان (سپاه کورتکین) به خاطر تجاوز به مردم، تصرف خانه ها و غارت اموال شورش می کنند.

خلیفه، ابن رائق را فرامی خواند

* خلیفه، محمد بن رائق امیر شام را فرامی خواند؛ او اجابت می کند و محمد بن یزداد شهرزوری را به نمایندگی از خود در شام می گذارد.

* ابن رائق به بغداد می آید، بر کورتکین غالب می شود، سپاهِ (دیلمی) را شکست می دهد و هر که را به چنگش می آید، می کشد.

* خلیفه درجه امیرالامرایی (سردار کل) را به ابن رائق می دهد و زمام امر را به دست او می سپارد.

بلایای طبیعی

* گرانی و گرسنگی در بغداد باعث مرگ و میر بسیاری از مردم شد.

وقایع نظامی

درگیری حکّام نواحی

جرجان: نصر بن احمد سامانی سپاهی به فرماندهی علی بن محتاج تجهیز می کند و بر جرجان دست می یابد و امیر جرجان، ما کان بن کالی را در میدان جنگ می کشد و ابراهیم بن سیمجور دواتی را بر آن جا می گمارد.

درگذشتگان

* ابن بابویه قمی(علی)* بجکم رائقی