نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 230
درگذشتگان
* ابوعبدالله نسفی* ابویعقوب
سجزی* جهشیاری
* امیرنصر سامانی* سنان بن
ثابت
ابوعبدالله نسفی
عبدالله بن احمد نسفی، داعی
بزرگ اسماعیلیان در مشرق بود. آهنگ بخارا کرد و به خدمت امیر
نصر بن احمد سامانی ـ که اصول اعتقادی وی را پذیرفته بود
ـ در آمد و توانست او و درباریانش را جذب کند؛ به طوری که در امر
حکومت، امر و نهی می کرد و از آن مرکز در نهان و آشکار برای جذب
مردم به مذهب اسماعیلی بهره می برد. در نتیجه، خشم رجال و
بزرگان سنّیِ دولت سامانی، علیه او برانگیخته شد؛ بهویژه،
سرداران و عالمانی که برای او و طرفداران مذهب اسماعیلی
دسیسه چیده، طرح قتل او و بسیاری از اسماعیلیان
را ریختند. این گرفتاری و سرکوبی آنان «محنت کبری»
نامیده شد و اثر خودش را در توقف نشر دعوت اسماعیلیان در
ماوراءالنهر باقی گذاشت. پیامد این اقدام این بود که امیر
نصر خود را از حکومت برکنار کرد و فرزندش نوح بن نصر که در طرد اسماعیلیان
نقش داشت، جای او را گرفت.
سرانجام، پرچم دعوت اسماعیلیان
به دست ناصرخسرو (متوفای 481ق) برافراشته شد و پس از او، حسن صباح (متوفای
518ق) مؤسس فرقه اسماعیلیان نزاری در خراسان و فارس و شام کار
او را دنیال کرد.
نسفی کتاب های زیادی
درباره مذهب اسماعیلی نوشت.
کتاب المحصول، تأویل الشرایع،
عنوان الدین، الدعوة المنجیة، کون العالم، از آثار او است. کتاب اخیر
راجع به اخترشناسی و شرح موجودات (کاسموگرافی) است و بر پایه
اعتقادات دینی است.(2)
ابویعقوب سجزی
ابویعقوب، اسحاق بن احمد سجزی
(سجستانی) از معروف ترین علمای اسماعیلی و از داعیان
بزرگ این مذهب است. کتاب هایی در تقویت فلسفه مذهب اسماعیلی
تألیف کرده است از جمله: کتاب اساس الدعوه؛ الشرایع؛ کشف الاسرار؛ الینابیع؛
الموازین و کتاب النصرة، که این کتاب ها هم چنان نزد «بهره» (که اسماعیلیان
معاصراند، مورداعتماد است.(3)
جهشیاری
ابوعبدالله، محمد بن عبدوس بن عبدالله
کوفی، معروف به جهشیاری، مورّخ و از دبیران و مترسّلان و
اهل کوفه بود. همراه پدرش در بغداد زندگی می کرد. پدرش حاجب وزیر
علی بن عیسی بود که پس از پدر، جای او را گرفت. در زمان
مقتدربالله عباسی، حاجبِ وزیر حامد بن عباس شد و در سال 311ق امیرالحاج
عراق شد.
در زمانی که علی بن مقله
دستگیر شد، جهشیاری ـ که از یاران او بود ـ گرفتار شد و
مقدار غرامت از او خواسته شد که وی هشتاد هزار دینار پرداخت و آزاد
شد. از آن به بعد، پنهان شد و در خفا درگذشت. الوزراء و الکتاب (که از بزرگ ترین
مآخذ تاریخ اسلامند) و کتاب اخبار المقتدر العباسی، میزان
الشعر، اسماء العرب و العجم و الروم از تألیفات او است.(4)
نصر سامانی
ابوالحسن، نصر بن احمد بن اسماعیل
سامانی، ملقب به الملک السعید (پادشاه کامکار) فرمانروای خراسان
و ماوراءالنهر بود. تولّد و درگذشت او در بخارا بود. در سال 301ق، پس از قتل پدرش،
به حکومت رسید. مردم او را کوچک شمردند و یاران پدرش از او نگهداری
کردند. نزدیک بود رشته حکومتش پاره شود، اما چیزی نگذشت که او
جوانی هوشمند و شجاع شد و افراد را گردآورد و با دشمنان نبرد کرد.
قدرتش گسترش یافت و دایره
حکومتش افزون شد. خراسان، ری، نیشابور و مناطق اطراف آن، از او شد.
فردی بردبار و باوقار بود. دچار مرض سل شد و در خانه اش، اتاقی مخصوص
عبادت قرار داد. لباس های پاکیزه می پوشید و پا برهنه راه
می رفت و نماز می خواند و به درگاه الاهی تضرّع می کرد.
در 38 سالگی درگذشت.(5)
سنان بن ثابت
ابوسعید، سنان بن ثابت بن قرّه
حرّانی، ستاره پرستی بود که به دست القاهربالله عباسی، اسلام
آورد، ولی هیچ یک از فرزندان و خانواده اش مسلمان نشدند. پزشکی
بود دانا، اهل حرّان و در بغداد بزرگ شد و نزد مقتدر عباسی، مقامی والا
داشت. او را به ریاست پزشکان که تعدادشان در بغداد 860 تن بود هیچ یک،
حق پیشه پزشکی نداشتند، مگر پس از این که سنان او را امتحان
کند. البته پزشکان مشهور و سابقه دار، مستثنا بودند و آنان را امتحان نکرد. هر کس
را امتحان می کرد، موارد صلاحیت او را در طبابت مشخص می کرد.
ابداع و احداث بیمارستان های
سیّار و گروه های پزشکی سیّار، از
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 230