responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 281

را بخندانند.»

و در هجو دیگر نیز می گوید:

«چه کسی خواجه سیاه را بزرگواری آموخت! از تبار بزرگوارش و یا نیاکانش که شاه بودند؟!!

یا گوش خون آلود او در دست برده فروشی، و یا ارزش و ارج او که از پشیزی پایین تر است؟!

ای کافورک!! از هر فرومایه و ناکس، سزاوارتری به پوزش خواستن از هر پستی، و برخی پوزش ها فرومایگی است!

سپیدچهرگان از به جا آوردن کار نیک ناتوانند؛ خواجه سیاه را باکار نیک چه کار؟!!»(4)

المتقی بالله

ابواسحاق، ابراهیم بن مقتدربالله بن معتضدبالله بن موفق بالله بن متوکل علی الله عباسی، بیست و یکمین خلیفه عباسی و مادرش امّولد به نام خلوب بود. متقی پس از مرگ برادرش راضی بالله در سال 329ق خلیفه شد، و خلافتش کمتر از چهار سال دوام داشت. کسانی که خلافت او را در پس پرده هدایت می کردند و بر آن چیره بودند، همان هایی بودند که خلافت پیش از او را اداره می کردند، اما او توانست افرادی را جایگزین آنان کند. در روزگار او در سال 331ق توزون ترک به منصب امیرالامرایی رسید. متقی از او بیمناک شد، از این رو همراه خانواده اش از بغداد به موصل و از آنجا به «رقه» رفت؛ این در حالی بود که توزون هم چنان امر و نهی و عزل و نصب می کرد.

در سال 333ق متقی از توزون امان خواست. توزون سوگند یاد کرد که او در امان است. متقی سوار بر کشتی از مسیر فرات به «سندیه» (بین انبار و هیت) رسید. توزون بر او دست یافت و امانی که به متقی داده بود نادیده گرفت، او را از خلافت برکنار کرد و دستور داد چشمانش را کور کنند و کنیزک شیرازی، حُسن این کار را انجام داد. توزون، متقی نابینا را به بغداد برد و انگشتر خلافت و بُرد و قضیب (عصا) را از او گرفت و او را به زندان افکند.

آن گاه عبدالله بن مکتفی را فراخواند و با او به عنوان خلیفه بیعت کرد واو را لقب مستکفی بالله داد. متقی 24سال پس از برکنار شدن زیست و در شصت سالگی در زندان مُرد. او پس از میل کشیدن به چشمانش چنین سرود:

«به چشمان ما میل کشیدند، ولی ما از درد، شکوه نکردیم.

و سپس ما را ]عاطل و باطل[ رها کردند: در حالی که ما همچون شیر و آنان هم چون گوسفندند. آن که ما را می آزارد، چگونه احساس غرور می کند؛ در حالی که نابکاران در مسند ما نشسته اند؟!»(5)

پی نوشت ها:

[1] شنبه اول محرم سال 357 = هفتم دسامبر سال 967؛ چهارشنبه بیست و ششم محـرم سال 357 = اول ژانویه سال 968.

[2] وفیات الاعیان، ج 2، ص 58؛شذرات الذهب، ج 3، ص 24؛ یتیمة الدهر، ج 1، ص 57 و 112؛ معجم الادباء، ج 3، ص 94 و 136؛ تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 558؛ زیدة الحلب، ج 1، ص 131 و 156؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 278؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص19؛ اعلام النبلاء، ج 4، ص 44 و 49؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: «ابوفراس الحمدانی»؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 92 و 96؛ فروخ،تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 495.

[3] تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 377؛شذرات الذهب، ج 3، ص 26؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ج 4، ص 317؛ الاعلام، ج 6، ص201.

[4] وفیات الاعیان، ج 4، ص 99؛ الولاة و القضاة، ص 297؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص 101؛ العبر، ج 2، ص 306؛ العبر، ج 4، ص 314؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 264-266؛ الاعلام، ج 6، ص 68.

[5] تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 368؛ فوات الوفیات، ج 1، ص 27؛ النجوم الزاهره، ج 3، ص 282؛ تاریخ الخلفاء، ص 394؛ العبر، ج2، ص 307؛ مروج الذهب، ج 4، ص 247؛ تکملة تاریخ الطبری، ص 119؛ تاریخ الفخری، ص 284؛ الاعلام، ج 1، ص 27؛ تاریخ مختصر الدول، ص285.

 

سال 358 ق = 968ـ969 م(1)

رویدادها

حلب

* قرعویه حاجب سیف الدوله، سعدالدوله (پسر سیف الدوله) را از حلب راند و خود به تنهایی و مستقل حکومت آن جا را به دست می گیرد و بکجورِ سردار را حاجب خویش می کند.

موصل

* پس از مرگ ناصرالدوله حمدانی امیر موصل، پسرش فضل الدوله، ابوثعلب معروف به غضنفر به جای او می نشیند.

سرزمین فلسطین ـ رملة

* آغاز مهتری بنی جرّاج (بزرگانِ قبیله طی) در جنوب فلسطین، بین رمله و عسقلان به رهبری حسّان بن جرّاح.

سیسیل

* علی بن حسین کلبی به جای برادرش احمد بن حسن کلبی به امارت سیسیل گماشته می شود.

قرمطیان

* قبیله بنی نمیر و قبایلی دیگر به قرمطیان پیوسته، سر به اطاعت آنان می نهند.

وقایع نظامی

استیلای فاطمیان بر مصر

* سردار جوهر صقلی، مولایِ معزلدین الله خلیفه فاطمی در رأس سپاهی گران روانه مصر شده، بدون مقاومتی شایان ذکر از سوی مردم وارد مصر شده، به حکومت اخشیدیان پایان می دهد.

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 281
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست