نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 283
موصل
* فرزندان ناصرالدوله امیر موصل
پس از مرگ پدر دچار اختلاف می شوند و جنگ هایی میان ایشان
رخ می دهد.
روم
* سردار حناز یمسکس طی
توطئه ای پسرعمویش ناکفور فوکاسامپراتور روم و همسرش تئوفانو را می
کشد و خود به عنوان امپراتور بر سریر قدرت می نشیند.
بلایای طبیعی
*بالا گرفتن قحطی و گرانی
در عراق.
وقایع نظامی
استیلای فاطمیان
برشام
* سردار جوهر صقلی سپاهی به
رهبری ابوعلی، جعفر بن فلاح کتامیبه سمت شام گسیل می
کند. او بر رمله و سپس طبریه مستولی شده، به دمشق می رود و بر
آن جا نیز چیره می شود. آن گاه افراد خاندان اخشید را که
به اسارت در آمده اند به افریقیه (تونس) نزد المعزلدین الله می
فرستند.
حملات رومیان
* رومیان بر انطاکیه که سه
و نیم قرن در دست مسلمانان بود، استیلا می یابند و این
ناحیه تا سال 477ق در دست آنان قرار دارد. پس از استیلای بر
انطاکیه به سمت حلب رفته، آن را محاصره می کنند. قرعویه، امیر
آن سامان که با زور بر آن جا تسلط یافته بود، ناچار به پذیرش صلحی
ذلت بار شده، طیّ آن، برابر حاکمیت روم سر تسلیم فرود می
آورد.
* رومیان بدون هیچ مقاومتی
از طرف مردم «ملاذکرت» (واقع در شمال شرقی ترکیه) برآن جا مستولی
می شوند.
درگذشتگان
* فاتک اخشیدی* ناکفور
فوکاس
فاتک اخشیدی
فاتک از فرمانروایان دولت اخشیدی
و به فاتک الخازن معروف است. از سوی انوجور اخشیدی امیر
مصر به امارت دمشق گماشته شد. ابن تغری بردی درباره او می گوید:
«روزگار حکومتش، همراه با سعادت و توفیق بود.»
این فاتک غیر از فاتک رومی
(ابوشجاع) است که پس از مرگش (350ق) متنبی او را مرثیه گفت و ستود.
فاتک اخشیدی در دمشق و فاتک رومی در مصر از دنیا رفت.(2)
ناکفور فوکاس
او امپراتوری بیزانسی(963-969م)
و سرداری پیروزمند بود. بر مسلمانان پیروز شد و جزیره
«کِرت» را از دست آنان گرفت(345ق ـ 957م) و روزگاری چند، حلب را اشغال کرد.
پس از مرگ رومانوس دوم (963م) سپاهیان، او را به امپراتوری گماشتند. این
در حالی بود که وی، پیش تر با تئوفانو، بیوه رومانوس
ازدواج کرده، شریک قدرت او شده بود.
ناکفور در سال های 964-965م به سیسیل
و قبرس و در سال های 966-968م به بخشی از سوریه حمله کرد و بر
انطاکیه چیره شد. سردار حنّازیمسکس و همسر ناکفور، به طرحی
علیه او دست زدند و سرانجام این توطئه در کاخ او در قسطنطنیه
عملی و ناکفور غافلگیرانه کشته شد.
ابن اثیر آورده است: ناکفور
فوکاس، اصالتاً مسیحی نبود و از فرزندان مسلمانی از مردم طرطوس
(ابن الفقّاس) بود. ابن الفقّاس»، به آیین مسیحیت درآمد و
ناکفور، فرزند او، دلیر و در کارهایی که انجام آن را به عهده می
گرفت، موفق و با تدبیر بود. چون کار او بالا گرفت و قدرت یافت
امپراتور را کشت و خود بر قدرت چنگ انداخت و همسر امپراتور را ـ علی رغم
ناخشنودی او ـ و در حالی که از همسرش دو فرزند داشت، به همسری
گرفت. ناکفور، تمام همت خود را صرف به چنگ آوردن سرزمین های اسلامی
کرد و با سرگرم شدن حاکمان مسلمان به درگیری ها، به خواسته اش رسید
و بر این مناطق چیره شد. او در پی آن بود که به شهرها ]نیز[
دست یابد و با غارت و آتش زدن آنها، سرزمین های اسلامی
دچار سستی شوند و بدین ترتیب بتواند آنها را به چنگ آورد. او
توانست بر نواحی مرزی «جزیره» و «شام» چیره شود و افراد بی
شماری را به اسیر کند. مسلمانان به شدت از او ترسیدند و شکی
نداشتند که او تمام شام، مصر، جزیره و دیار بکر را ـ به دلیل
نبودن هیچ مانعی ـ تصرف خواهدکرد، اما با بالا گرفتن کار او، از جایی
که هرگز انتظارش را نداشت، گرفتار قهر خدا شد. بدین گونه که: تصمیم
گرفت دو فرزند شاه مقتول (رومانوس) را اخته کند تا با او در امر حکومت رقابت نکند.
مادرشان تئوفانو، از تصمیم او آگاه شد و در صدد قتل او برآمد، لذا از پسر زیمسکس
عمویش ـ که در مقام «دمستک» بود ـ خواست همراه عده ای، در لباس زنان،
نزد او بروند. و از سوی دیگر به همسرش ناکفور فوکاس گفت: زنانی
از بستگانش به دیدار او می آیند. هنگامی که پسر زیمسکس
و همراهان نزد او رفتند، آنان را در کنیسه ای کوچک در مجاورت کاخ، جای
داد. شب میلاد مسیح (کریسمس) فرا رسید. ناکفور به خوابی
سنگین فرو رفت. همسر ناکفور در را گشود و آنان وارد شده، ناکفور را کشتند. عده
ای از خاصّان و بستگان ناکفور برضد پسر زیمسکس شوریدند و او
هفتاد و چند تن از آنان را کشت و فرزند بزرگ شاه مقتول را بر سریر سلطنت
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 283