نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 299
زندان جان سپرد. جیّانی
دارای آثار نظم و نثر فراوان است. شعر او لطیف و شیوا است، در
آن، نکات حکمی به چشم می خورد. ابیات ذیل از سرودهای
تغزّلی او است:
«عشق و محبت، هم چنان در دلم جایگزین
است. من از دست مصیبت ها و مشکلاتِ روزگار، به عشق و محبت پناه می
برم.
از این محبت و دلباختگی است
که عشق ناب، سبب لذت و تمتع فراوان من می شود؛ به گونه ای که در چنین
حالتی و با این روحیه، حتی رنج ها و دردهایم را نیز
شیرین و گوارا می یابم.
آری! عشق و محبت، چونان میهمانی
است که تنها در کنار سفره دل های ارجمند و آکنده از محبت می نشیند.»
جیانی در غزل، سروده معروفی
دارد که این ابیات از جمله آن است: «چه بسا آزمندِ وصال را که از او
روی برتافتم (تا راه عفّت را پیش ساخته باشم)، چون نیک می
دانستم در چنین حالتی، به هیچوجه نباید از شیطان
اطاعت و از فرمان خدا سرپیچی کرد.
این آزمند وصال، وقتی رخشندگی
اش در شب جلوه می کرد، ظلمت شب را با چهره رخشان خویش، به صبحی
روشن مبدلّ می کرد.
به گونه ای که جلوه زیبایی
او در هر لحظه، موجب می شد تا دل بیننده را سخت بی تابِ وصال خویش
کند.
اما من عقل را بر تمایلات و وسوسه
هایم چیره ساختم تا از این رهگذر، راه عفت و پاکدامنی را
پیشه کرده باشم.
من با چنین وصفی، مقابل او
به شتربچه ای می مانم که تشنه شیر مادر است، اما آن مادر از
فرونشاندن عطش او خودداری می کند.
آری! آن محبوب، به بُستانی
دلربا می ماند که برای نگون بختی چون من، تنها استشمام بوی
خوش آن و لذت بردن از جلوه های زیبای آن می ماند و بس.»(4)
حسن قرمطی
ابومحمد، حسن بن احمد بن ابی سعید
بن بهرام جنّابی قرمطی، ملقب به اعصم، از پیشوایان قرامطه
بود که در ناحیه جنّابه در بحرین متولد شد و سرنوشت پرفراز و نشیبی
داشت تا این که بر عمده مناطق شام چیره شد و المعزّ فاطمی از
مصر سپاهی به فرماندهی جعفر بن فلاح کتامیبرای سرکوب او
فرستاد؛ اما قرمطی آن سپاه را شکست داد و جعفر را کشت و توانست در 260ق بر
مصر یورش برد. وی آن جا را مدت یک ماه محاصره کرد و سپس بدون نتیجه
به شام بازگشت. قرمطی در شهر رمله درگذشت. در زمان مرگش 38 سال داشت. کنیه
وی را ابوسعید، ابوعلی، و ابومحمد نیز گفته اند.(5)
حکم مستنصر
ابومطرّف، حکم (دوم) بن عبدالرحمان،
ناصر اموی، ملقّب به مستنصربالله، پس از پدرش عبدالرحمان ناصر ملقب به امیرالمؤمنین،
دومین خلیفه اموی اندلس بود. مادرش امّ ولد بود و مرجانه نام
داشت. حکم، در قرطبه زاده شد. در سال 350ق پس از درگذشت پدرش، عهده دار امر خلافت
شد. پادشاه اسپانیا (اردون فرزند فونس) به ملک او طمع کرد و یورش
ناگهانی به قرطبه را تدارک دید، اما مستنصر بر او سبقت گرفت و به
اسپانیا هجوم برد؛ به طوری که اسپانیایی ها با وی
از در صلح در آمدند. مستنصر در آن قرارداد با حاکم بارسلون و سایر امرای
کتالونیا شرط کرد تا دژهای نزدیک مرزهای امویان را
خراب کنند. آنها هم چنین متعهد شدند هیچ کدام از حکّام مسیحی
مذهب را که همراه ایشان وارد جنگ با مسلمانان می شوند، به ستیز
با مسلمانان تحریک نکنند. از آن پس، مستنصر، بسیار نیرومند و
فتوحاتش افزون شد. سپاهیان او سرزمین دشمن را از دورترین نقاط
مغرب تا مناطق میانی درنور دیدند و پادشاهان زناته، مغراوه و
مکناسه به نام وی خطبه خواندند.
مستنصر، به مسایل دینی،
ادبیات، تاریخ و علم انساب، آگاهی داشت. اشعاری نیز
از وی نقل شده است. کتاب های کمیاب را گرد می آورد. مقرّی،
در نفح الطیب خود آورده است: مستنصر کتاب هایی فراوان و ارزشمند
گرد آورد که قابل وصف و شمارش نبودند؛ به طوری که تعداد آنها به چهارصد جلد
می رسید؛ تا حدّی که شش نفر، به امر نقل و انتقال آنها مشغول
بودند. مستنصر نوشته ها و تصنیفات را از مناطق مختلف و با هزینه سنگین
گردآوری می کرد. تعداد این کتاب ها، رفته رفته به حدی رسید
که محل گردآوری آنها دیگر گنجایش نداشت. مستنصر سخت دلبسته این
کتاب ها بود و از راه مطالعه آنها، به معلومات فراوانی دست یافت و رأی
و نظری صائب داشت. به ندرت، کتابی در مخزن او ـ در هر زمینه فنّی
ـ بود که وی آن را، گرچه به طور گذرا، مطالعه نکرده بود...
به هر حال، این کتاب ها هم چنان
در قصر قرطبه بود تا این که هنگام محاصره قرطبه از سوی بربرها در سال
401 و 402ق بیشتر آنها فروخته شد. واضح حاجب، غلام منصور بن ابی عامر
دستور داد آنها را بیرون آورند و بفروشند و باقیمانده اش را نیز
هنگامی که بربرها با زور، درون شهر قرطبه رخنه کردند، به غارت بردند.
مستنصر با بخشش های خویش
علمای بلاد و فقهای سرزمین های دور را بهره مند ساخت. از
جمله فقهایی که مورد عنایت او قرار گرفتند، ابواسحاق محمد بن
قاسم بن شعبان (متوفای 355ق) بود که در مصر سکونت داشت. وی در عصر خویش،
مطلع ترین فرد به فقه
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 299