responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 302

سرانجام همین که خطبه اش را به پایان برد، مردم ریزش رحمت الاهی را دیدند؛ چنان که هنگام مراجعت همه جا را مملو از آب مشاهده کردند.

بلّوطی در سال 273ق متولد شد، امّا درباره تاریخ فوتش، اختلاف نظر است؛ مثلا در بیان المغرب از ابن عذاری آمده است: وی در سال 355ق در گذشته؛ بنابراین مرگ وی در 82 سالگی بوده است و در منابع دیگر ذکر شده: در سال 366ق وفات یافته است؛ در این صورت نیز هنگام مرگ، 92 سال داشته است. او در شهر «فحص البلّوط» در اندلس به دنیا آمد، لذا به همان شهر منسوب است.(13)

مغیرة بن ناصر اموی

او مغیرة بن عبدالرحمن ناصر اموی اندلسی است، هنگامی که حکم مستنصر درگذشت، اسلاوها که نگهبان قصر بودند، به گماشتن مغیرة بن عبدالرحمن به جای برادرش (حکم) تمایل داشتند، چرا که پسر برادرش هشام، کمتر از دوازده سال داشت و امر خلافت وی، در دست مادرش ملکه صبح بشکنسی و اختیار او به دست جعفر بن عثمان مصحفی حاجب و ابن ابی عامرِ وزیر بود، و این دو می خواستند از سیطره اسلاوها (نگهبانان قصر) رهائی یابند؛ این بود که درصدد کشتن مغیره برآمدند و محمد بن ابی عامر، داوطلب اجرای این مأموریت شد. لذا دسته ای از سپاهیان را با خود همراه کرد و در خانه مغیره وارد بر او شد و وی را از مرگ برادرش حکم و جانشینی برادرش هشام مطلع کرد و اظهار داشت که آمده تا موضع گیری او را بداند. مغیره سراسیمه شد و به ابن ابی عامر قول داد از وی اطاعت کند و کاملا مطیع و پذیرای بیعت مردم با پسر برادرش هشام باشد، ولی ابن ابی عامر به وی مهلت نداد و به سپاهیان همراهش اشاره کرد مغیره را بکشند. آنها نیز بر او یورش برده، او را همانجا خفه کردند. آنگاه جسدش را مثل انسانی که خودش را حلق آویز کرده باشد، در خلوت خانه منتهی به مجلس او آویختند. آن گاه شایعه کردند او خودش را کشته است. او 27 سال زیست.(14)

منصور سامانی

ابوصالح، منصور بن نوح بن نصر سامانی، امیرماوراءالنهر بود و مرکز امارت، بخارا بود. وی در سال 350قو پس از مرگ برادرش عبدالملک، به قدرت رسید، ولی روابط او با رکن الدوله دیلمی تیره بود و پیوسته میان آنان، آتش جنگ شعلهور بود. اما منصور با خردمندی و تدبیری که نشان از حسن سیاست وی داشت، میان خود و رکن الدوله، صلح و صفا حاکم ساخت. منصور سامانی در بخارا درگذشت.(15)

پی نوشت ها:

[1] چهارشنبه اول محرم سال 366 = 30 اوت سال 976؛ دوشنبه 7 جمادی الاول سال 366 = اول ژانویه سال 977.

[2] تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 675؛ یتیمة الدهر، ج 3، ص 183؛ الامتاع و المؤانسه، ج 1، ص 66؛ وفیات الاعیان، ج 5، ص 110؛ معجم الادباء، ج5، ص 347 و الاعلام، ج 5، ص 143.

[3] طبقات الاطباء، ص 487؛ابن جلجل، ص 112؛ القفطی، ص 258؛ تاریخ الفکر الاندلس، ص 464؛ طبقات الامم الصاعدة، ص 124.

[4] الاعلام، ج 3، ص 762؛ فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 282.

[5] النجوم الزاهره، ج 4، ص 58 و 128؛ تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 614، 638؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 286؛شذرات الذهب، ج 3، ص 55؛ العبر، ج 2، ص 340؛ فوات الوفیات، ج 1، ص 115؛ الاعلام، ج 2، ص 193.

[6] تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 677؛ العبر، ج 4، ص 312، 318؛ نفح الطیب، ج 1، ص 358، 372؛ العبر، ج 2، ص 341؛ الحلّة السیراء، ج 1، ص 201، 202؛ اعمال الاعلام، ص 41، 43؛ الاعلام، ج 2، ص 295؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص 127.

[7] تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 560؛ موسوعة لاروس؛ موسوعة تاریخ العالم، ج 2، ص 494؛ الحضارة البیزانطیه، ص 48.

[8] معجم الادباء، ج 8، ص 111؛ جذوة المقتبس، ص 49؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 3، ص 88؛ الوافی بالوفیات، ج 2، ص 315؛ الاعلام، ج 6، ص303؛ فروخ،تاریخ الادب العربی، ج 4، ص 263.

[9] وفیات الاعیان، ج 2، ص 118؛ تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 669؛ العبر، ج 2، ص 341؛شذرات الذهب، ج 3، ص 55؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص127؛ الاعلام، ج 2، ص 199.

[10] وفیات الاعیان، ج 2، ص 359؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 73؛ معاهدالتنصیص، ج 3، ص 280؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص 67؛ معجم الادباء، ج4، ص 226؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 97؛ تاریخ بغداد، ج 2، ص 97؛ الاعلام، ج 3، ص 128؛ یتیمة الدهر ، ج2، ص137؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 509.

[11] زخرف (43)، آیه های 33، 34 و 35: «و اگر نه آن بود که مردم یک امت می شدند، سقف های خانه های کسانی را که خدای رحمان را باور ندارند، از نقره می کردیم و بر آنها نردبان هایی می نهادیم تا بر آن بالا روند.... و آخرت نزد پروردگار تو، برای پرهیزگاران است.»

[12] انعام (6)، آیه 54: «... خدا برخویش مقرر کرده شما را رحمت کند، زیرا هر کس از شما از روی نادانی کاری بد کند، آن گاه توبه کند و نیکوکار شود، بداند خدا آمرزنده مهربان است.»

[13] تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 674؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 288؛ البیان المغرب، ج 2، ص 250؛ معجم الادباء، ج 7، ص 178؛ تاریخ قضاة الاندلس، ص 66؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 4، ص 257؛ نفح الطیب، ج 2، ص 223؛ الاعلام، ج 8، ص229.

[14] البیان المغرب، ج 2، ص 261؛ ابن بسّام، الذخیره، ج 1، ص 40؛ دولة الاسلام فی الاندلس، ص 466.

[15] تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 223؛ العبر، ج 4، ص 35؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص 111؛ الاعلام، ج 8، ص 248.

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 302
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست