نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 319
3.
وفیات الاعیان، ج 3، ص 156؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص
303؛شذرات الذهب، ج 3، ص 83؛ العبر، ج 2، ص 367؛ الاعلام، ج 4، ص 123؛ النجوم
الزاهره، ج 4، ص 146؛ اعلام النبلاء، ج 4، ص 59؛ فروخ،تاریخ الادب العربی،
ج 2، ص 527؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده «ابن نباته».
4. وفیات الاعیان، ج 1، ص
301؛ المنتظم، ج 7، ص 93؛ یتیمیة الدهر، ج 1، ص 525؛ النجوم
الزاهره، ج 4، ص 133؛ عمر فروخ،تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 531؛ دائرة
المعارف الاسلامیه، ماده: «تمیم بن العز»؛ الاعلام، ج 2، ص 71.
سال 375 ق = 985ـ986 م(1)
رویدادها
قرامطه
* صمصام الدوله ابوبکر بن شاهویه
نایب قرامطه در بغداد را دستگیر می کند. وی میان آن
طایفه، همچون وزیران امر و نهی داشت. در پی این
دستگیری، قرامطه به کوفه یورش می برند.
سیسیل
* نصب عبدالله بن محمد بن ابی
القاسم کلبی به عنوان امیر سیسیل به جای برادرش
جعفر بن محمد.وقایع نظامی
قرامطه به کوفه حمله می کنند
* قرامطه وارد کوفه می شوند و به
نام شرف الدوله، سلطان فارس و اهواز خطبه می خوانند. صمصام الدوله نیز
سپاهی برای سرکوب کردن آنها می فرستد و آنها را شکست داده، از
کوفه می راند و سرانجام به طور کلی از عراق بیرون می کند.
منصور بن ابی عامر به مغرب دور یورش
می برد.
* منصور بن ابی عامر، سپاهی
به ناحیه عدوة در مغرب گسیل می دهد. این سپاه، حسن بن
کنون ادریسی را دستگیر می کند. ابن ادریسی از
سوی خلیفه فاطمی العزیزبالله سپاهی را تدارک دیده،
به آن سامان آمده بود تا ضمن بازپس گیری حاکمیت، خلیفه
فاطمی را آن جا تحکیم بخشد و مردم را به اطاعت از آنها فرابخواند. با
آمدن سپاه اعزامی منصور، حسن بن کنون ناچار مقابل گرفتن امان نامه تسلیم
می شود. وی دستگیر شده، به قرطبه فرستاده می شود، اما
منصور بن ابی عامر دستور می دهد وی را در راه بکشند و همین
حکم نیز اجرا می شود. بدین ترتیب، ابن ابی عامر
حاکمیت مغرب را به دست آورده، سایر ادریسی ها را از آن جا
بیرون می راند تا در شهرها و مناطق مختلف پراکنده شوند.
منصور بن بلکین و خزرون زناتی
* منصور بن یوسف بن بلکین،
امیر ناحیه افریقا باسپاه تحت فرمانش رهسپار جنگ با خزرون زناتی
می شود تا سجلماسه را از چنگ وی بیرون بیاورد، اما موفق
نمی شود و در جنگ، تعداد بی شماری از سپاهیانش یا
اسیر و یا کشته می شوند.
درگذشتگان
* ابن اعلم
* ابهری
* انباری
ابن اعلم
ابوالقاسم، علی بن حسین بن
علی بن جعفر بن محمد علوی بغدادی که به ابن اعلم شهرت دارد، در
بغداد متولد و همان جا بزرگ شد. وی از سادات علوی و از اولاد جعفر طیار
است. می گویند: در علم فلک، یکتای روزگار خویش بود.
وی نزد عضدالدوله دیلمی مرتبه و ارج ویژه ای داشت؛
به طوری که عضدالدوله در کارهایش (تصمیماتش) به وی مراجعه
می کرد.
ابن اعلم، بابت زیج معروفی
که به وی نسبت داده می شود شهرت فراوانی یافت. او عالم به
دانش هندسه و از قانون فیثاغورث در موسیقی آگاه بود. او سرانجام
در 41 سالگی درگذشت.(2)
ابهری
ابوبکر تمیمی، محمد بن
عبدالله بن صالح ابهری، منسوب به ابهر (شهری نزدیک اصفهان) است.
وی فقیهی مالکی مذهب بود میان قراءات و علو اسناد
توافق ایجاد کرد. در بغداد فقه آموخت و مدت شصت سال ضمن تدریس در جامع
منصور در بغداد، فتوا نیز صادر می کرد. منصب قضا به وی پیشنهاد
شد، اما از پذیرش آن خودداری کرد، پس از مرگ وی و پی گیری
(تعقیب) شاگردانش، منصب قضا که در اختیار مالکی ها بود در اختیار
شافعیه و حنفیه قرارگرفت و از این رو، مذهب مالکیه در
عراق رو به ضعف نهاد و پیروان آن کم شدند، چرا که مردم، تابع مذهب مختار
دولت بودند (الناس علی دین ملوکهم) از تألیفات ابهری می
توان از کتاب های ذیل نام برد:
شرح مختصر ابن عبدالحکم؛ کتابی در
اصول؛ کتابی در اجماع اهل مدینه؛ کتاب العوالی در حدیث؛ و
برخی نوشته های دیگر.... در تاریخ وفات او اختلاف هست؛
برخی منابع، تاریخ مرگش را سال 395ق و برخی دیگر آن را
سال 375ق ذکر می کنند. ابهری حدود هشتاد سالگی درگذشت.(3)
انباری
ابوالحسن، محمد بن عمر بن یعقوب
انباری صوفی، واعظ و نیز شاعری اندک سرا بود. به جهت قصیده
ای که آن را در رثای ابوطاهر
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 319